علما كه بدتر گفته است ديگر؛ حيوان نجس! از اين مسائل.
سلطنت شيطانى
همين آقا حالا آمده مقابل ملت و باز توبه مىكند و عرضِ اخلاص مىكند به همه طبقات ملت كه ما اشتباهاتى كرديم! خوب، ديگر از اين به بعد اشتباه نمىكنيم! خوب، اگر اشتباه كردى چرا حالا دوباره مىكشى؟ اگر شما تصديق دارى كه اشتباه كردى، از آدمكشى اشتباه بيشتر مىشود؟! از جوانهاى مردم را كشتن، از زنهاى مردم را كشتن ديگر اشتباه بالاتر دارى تو؟! اگر اعتراف دارى كه شما اشتباه كردى و مىگويى مىخواهم برگردم از اين اشتباهات، ديگر اينها تكرار نمىشود، اگر اين طور است، خوب برگرد از اشتباهات خود. تو كه مىگويى مىخواهم برگردم از اشتباه، مردم چطور باور كنند؟ تو مىگويى اشتباه كردم و الآن دارى آدم مىكشى! مگر امكان دارد كه نظامى بدون اجازه اين آدمْ آدم بكشد؟ چه داعى دارند آنها آدم بكشند براى خاطر يك كسى ديگر؟ تا او فرمان ندهد و خودشان را لازم الاطاعه ندانند و جرأت نكنند تخلف بكنند، آدم نمىكشند. تا فرمان ايشان نباشد كسى آدمكشى نمىكند و اين اراذليها را نمىكند. فرمان مستقيم اين است كه اينها را وادار مىكند به آدمكشى و اين طور چيزها. همين آدمى كه مىگويد كه من عذر مىخواهم از شما و اشتباه شده و چطور، و من تعهد مىدهم، ضمانت مىدهم به اينكه چه نكنم؛ خوب يك دفعه ديگر هم ضمانت و تعهدت را دادى. اول سلطنت شيطانيت تو همين تعهدها را دادى و قسم هم خوردى و در مجلس هم رفتى و همه اين كارها را كردى، و دنبالش به قول خودت اين «اشتباهات» را كردى و اين غلطها را، حالا چه شده است كه دوباره آمدى؟ آن وقت باز يك فُرْجهاى شده است مثلًا فرض كنيد ده روز، يك ماه و دو ماه، سه ماه بعدش اين كار را كردى. تو امروز در عين حالى كه مىگويى من اشتباه كردم و ديگر نمىكنم از اين كارها و ديگر- عرض مىكنم كه- تعهد كردم كه تكرار نشود، در عين حال دارى انجام همين كثافتكاريها را مىدهى و همين جنايتكاريها را؛ آن وقت مردم چطور بپذيرند از تو؟ مثلًا فرض كنيد اگر- خداى نخواسته- يك عالِمى بيايد به مردم بگويد ساكت بشويد، چطور مردم گوش