تعهد كردهام»؟! يك كسى كه اين قدر جنايت كرده، حالا به مجرد اينكه آمد تعهد كرد حالا مىخواهد تمام بشود قضيه؟!
توبه شاه، توبه گرگ است
حالا ما فرض مىكنيم كه خير، تعهد ايشان صادقانه است- فرض است و الّا معلوم است، «مطلب معلوم است»- (رضا شاه به مرحوم «فيروزآبادى» وقتى آمده بود به نجف، مرحوم فيروزآبادى در حرم از او ملاقات كرده بود، رضا شاه گفته بود من مقلد شما هستم آقا؛ مرحوم فيروزآبادى گفته بود مطلب معلوم است) [خنده حضار]؛ حالا تعهدات ايشان من را ياد كتاب موش و گربه [1] انداخت امروز! كتاب ارزندهاى است كتاب موش و گربه. كتاب آموزندهاى است. اين همان وضع حال سلاطين و قلدرها را در وقت قدرت و در وقت كمىِ قدرت، وضع حيله بازى آنها را مجسم كرده است به اسم كتاب موش و گربه؛ كه سجاده را يكوقت انداخته و نماز خوانده و توبه كرده و پيش خدا استغفار كرده كه من ديگر كارى نمىكنم، تا اين موشهاى بيچاره بازى خوردند و برايش چيز بردند و امثال ذلك؛ و بعد هم افتاد پنج تا از آنها را يكدفعه گرفت. آن وقت يكى يكى مىگرفت حالا پنج تا پنج تا
سال يك موش مىگرفت از ما
آزش اكنون شده فراوانا
اين زمان پنج پنج مىگيرد
چون شده مؤمن و مسلمانا!
[2]! خوب، ما مىدانيم كه شما توبهتان همان توبه گرگ است، همان توبه گربه است! اين را ملت ديگر مىداند؛ لازم نيست كه اين قدر شما زحمت بكشيد و هى حرف بزنيد! اين آيات عظام و علماى اعلام كه حالا ايشان مىگويند كه هدايت كنيد مردم را، چه بكنيد، اينها آنها بودند كه تا ديروز هر وقتى كه اين صحبت مىكرد، «ارتجاع سياه» اسم اينها بود. در لغت شاه اينها «مرتجعين» بودند، آن هم مرتجعين «سياه»
در يكى از نطقهايشان- آن وقت كه ما قم بوديم- در يكى از نطقهايشان ايشان در يك جايى، يكى از شهرهاى ايران گفت كه از اينها، از اين مرتجعين، مثل حيوان نجس احتراز