مادى احتياجى ندارند و آنهايى كه ما را دعوت مىكنند به اينكه همين جا و همين؛ يعنى دعوت به اينكه حيوان باشيم! يك مملكت يك ميلياردى [1] را مىگويند كه همهتان مثل حيوانات بخوريد و بخوابيد؛ هيچ ديگر نباشد چيز ديگر. اين درست نيست. مثل حيوان نيست انسان؛ انسان فكر دارد؛ انسان قدرتهاى ديگر دارد و آنها بايد به كار بيفتد؛ و معنويت دارد اسلام. همين طورى كه اينها دنيا را مىگويند، دنيا را عمل مىكند به آن؛ اما دنياى سالم، نه دنيايى كه مال مردم را بخورد و تعدى به جان و مال مردم بكند. نه، آن را اسلام جلو مىگيرد و اما راجع به شهوات سالم، راجع به تفريحات سالمه، هيچ، ابداً قرآن و اسلام جلويش را نگرفته است. اينى كه اسلام جلويش را مىگيرد و با او مخالف است، آن عبارت است از كشيدن مردم به شهوات.
مخالفت با مفاسد
اگر مىبينيد ما يكوقت صحبت، فرض كنيد در روحانيت يكوقت صحبت مىشود كه اين سينماها چطور، اين سينماهايى كه الآن در ايران متعارف است، براى فاسد كردن نسل جوان است. اينها وقتى كه رفتند يك چند وقتى در اين سينما، فاسد مىشوند. اينها را ما جلوگيرى مىكنيم. اگر يك سينماى اخلاقى باشد و علمى باشد، چه كسى جلويش را مىگيرد؟ اما وقتى كه ما مىبينيم كه مملكت ما از سينمايش گرفته تا مدرسهاش استعمارى است؛ يعنى از خارج آوردند اينها را براى ما، تحفههايى است كه از آنجا آوردند براى فاسد كردن نسل جوان ما، همه چيزش را، اگر مسجد هم يكوقت اين طور شد، ما درِ آن را مىبنديم. اگر مسجدى شد كه اين مسجد دعوتش دعوت فاسد شد، پيغمبر اكرم خراب كرد «مسجد ضِرار» را، مسجدى كه درست كرده بودند در مقابل پيغمبر، و تبليغات مىكردند بر ضد اخلاق و بر ضد امثال ذلك؛ پيغمبر داد خرابش كردند. اگر مسجدى باشد كه مسجد ضِرار باشد، مسجدى باشد كه نتوانيم آن مسجد را اصلاحش كنيم، مسجدش [را] هم خراب مىكنيم؛ نه اينكه سينمايش را. اينكه ما با سينما مخالفيم، با اين
[1] اشاره به كشور چين كه در زمان سخنرانى، جمعيت آن يك ميليارد نفر تخمين زده مىشد