نقل- مُهر مىكرده، [1] آنجايى كه توى آن [نان] جو بوده است، مُهر مىكرده است كه مبادا اينها باز كنند و يك چيز ديگر توى آن بريزند، يك چربى، يك چيزى، كه اين مثلًا به واسطه ترحمى كه فرزندانش مىخواستند به پدر بكنند، و زينب مثلًا مىخواسته به پدر بكند، [خورشتى] داخل اين بكند، مُهر مىكرده كه دست نخورده باشد؛ اين خوراك حضرت امير- سلام اللَّه عليه- بود.
آن شبى كه شب فوت ايشان، ضربت خوردن ايشان هست، آن شب مهمان ام كلثوم، مىگويند [2] بوده است؛ وقتى كه برايش غذا مىآورند، ايشان غذا براى افطارش مىآورد، مىبيند كه نمك آورده و شير؛ مىگويد تو چه وقت ديدى من دو تا خورش داشته باشم؟ يكىاش را بردار. مىگويند كه رفته است نمك را بردارد؛ گفته است: به جان من شير را بردار. با نمك دو لقمه دست برد و خورد. اين حكومت ماست، حكومت اسلام است، حاكم اسلام است؛ آن هم حاكم كمونيست و ماركسيسم و اينها.
تبليغات دشمنان، براى غارت ماست
انسان بايد تعقل كند ببيند كجا گول خورده است. اين گول براى چه؛ اين تبليغات براى چه بوده؟ اين نكته، نكته اينكه شما را مىخواهند جدا كنند از اسلام، جدا كنند از حكومت اسلامى، بايد ديد نكته چيست كه شما را مىخواهند جدا كنند از حكومت اسلامى؟ نكته اين است كه آن آقا گاز مملكت ما را مىخواهد، آن آقا نفت مملكت ما را مىخواهد؛ خوب نفت و گاز صاحب دارد، ممكن است اينها داد و قالشان درآيد. اسلام مىگويد كه هيچ قدرتى حق ندارد، هيچ قدرتى نمىتواند بيايد به مسلمين تحميل بشود؛ اينها هم كه مىخواهند تحميل كنند همه چيز را، اينها مىخواهند يك محمد رضا را بياورند و اينجا بگذارند مأمور كنند «مأموريت براى وطنم»! مأمور كنند كه اين آدم همه استفادههايى كه اين مملكت دارد به اينها بدهد! خوب ممكن است آخوند صدايش درآيد، آخوند را خفه مىكنند. آخوندها مفتخورند! اين آخوندها همه مفتخورند!
[1] مناقب، ج 3، فى المسابقة بالزهد و القناعة. ص 113.