سخنرانى [در جمع دانشجويان درباره اوضاع ايران و اصلاحات امريكايى شاه]
زمان: 21 مهر 1357/ 10 ذى القعدة 1398
مكان: پاريس، نوفل لوشاتو
موضوع: اوضاع ايران- اصلاحات امريكايى شاه
حضار: دانشجويان و ايرانيان مقيم پاريس
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
دولت عراق و جلوگيرى از فعاليتهاى سياسى امام
در اثر فشار دولت ايران، عراق از ما خواست كه قدرى كوتاه بياييم و بر عليه ايران فعاليت نكنيم و ما گفتيم نه، و به وسيله سازمان امنيت نجف اين كاغذ را ابلاغ كردند. من كاغذ را گرفتم گذاشتم كنار؛ جواب ندادم به آنها لكن كار خودم را ادامه دادم. تا از يك سال به اين طرف كه كارها و فعاليتها زياد شد، و علاوه بر اعلاميهها و فعاليات ديگر مصاحباتى هم با بعضى روزنامههاى خارجه مثل لوموند و اينها شد، آنها تعقيبشان زياد شد. رئيس «امن عام [1]» آمد پيش من، خودش آمد، آن باز تقاضايش همين معنا بود كه يكوقت حرفش مىشد كه شما هر فعاليتى مىخواهيد، بكنيد لكن مصاحبه نكنيد. ما هم به اصل مصاحبه خيلى عادت نكرده بوديم به آن. به اين جوابى نداديم لكن يك مصاحبه ديگرى شد، يعنى از فرانسه هم آمدند و مصاحبه كردند. از فرانسه هم آمدند و با آنها هم مصاحبه شد و لو اينكه اينها آنها را گرفتند. بعد كه از منزل بيرون آمدند آنها را گرفتند. بعد از آن، تشديد كردند راجع به اين معنى كه شما در اينجا- به تعبير آنها- منزل خودتان است، هر جورى مىخواهيد باشيد لكن فعاليت سياسى نكنيد. روحانى خوب است كه همان- محصَل حرفشان اين بود كه- درس بگويد و مسأله بگويد. من گفتم كه اسلام از سياست جدا نيست؛ اسلام مثل جاهاى ديگر نيست، مثل مذاهب ديگر نيست كه ذكر و دعا باشد. اسلام سياستش با ساير احكامش با هم هستند، و من دخالت سياسى مىكنم. و