به حَسَب تشخيص خودم و تفكر خودم كارها را انجام مىدادم. خيال نكنيد كه من حالا اينجا كه آمدم مثلًا ارتباط خاصى با كسى داشته باشم، يا كسى در كارهاى من دخالت بكند و من هم قبول بكنم از او؛ اين حرفها نيست در كار. كدورتى نداشته باشيد از اين جهت كه من مثلًا اگر رفتم بيرون براى استراحت، اين يك چيزى بوده است كه من مثلًا به آقايان رسيدگى نكنم، خدمت آقايان نرسم. من در خدمت همه آقايان هستم و آنجا هم، منزلم، درش باز است؛ هر كس از آقايان مىخواهد، بيايد آنجا، لكن از اينكه بيايم در اين محل و اينجا باشم، يا اينكه از آنجا هر روز پا شوم بيايم اينجا، از اين معذرت مىخواهم از باب اينكه مزاج من همچو اقتضايى ندارد؛ و من بايد برگردم آنجا و استراحت بكنم، و ان شاء اللَّه خودم را حاضر كنم براى خدمت به همه آقايان.
ميزان حجاب
[يكى از خانمهاى حاضر در جلسه: اين مسئله حجاب، اين خواهرها [را كه] در اين محيط هستند يك مقدار ناراحت كرده؛ يعنى واقعاً مىخواهند ببينند كه اين حجاب به اين شكل درست هست يا نه؟]
امام: به همين طور كه حالا شما هستيد؟ [خانم: بله]
امام: اين مانع ندارد؛ اگر يك مَفْسَدهاى بر آن نباشد، مانعى ندارد. شما بايد خودتان تشخيص بدهيد كه آيا به اين ترتيب كه برويد مثلًا مفسدهاى دارد؛ مثلًا فرض كنيد كه خلاف احترامى به شما مىشود؛ از اين چيزها. اگر بشود، خوب او را ديگر خودتان هم نمىتوانيد بگوييد. اما اگر نمىشود، حجاب اسلام بيشتر از اين نيست؛ همين است
[خانم: در ايران هم ...؟]
امام: ايران حالا با اينجا وضعش فرق دارد. آنجا ممكن است كه بيشتر مفاسد باشد؛ و الّا نه اينكه حجاب ايران را اينجا دارد. حجاب ايران، حجاب اسلام، همين مقدارهاست. اسلام اينجا و آنجا ندارد. لكن يك جهات خارجى گاهى در كار هست. به طورى كه يك مفسدهاى باشد، يك اختلاف اخلاقى بشود، يك- عرض مىكنم- چيزهايى باشد، البته آن وقت بايد جلوگيرى بشود؛ اما اگر نباشد اين طور، و ساده باشد و مثل سايرين با سادگى باشد، نه؛ بىچادر مانع ندارد.