مجلسى درست كردند و يك چيزى و ... مردم اختيارى نداشتند؛ سرنيزه اين كارها را كرد. اين موادْ موادى است كه مقبول ملت نيست؛ و اين موادى كه حكومتِ اينها را تثبيت كرده بايد از بين برود. قانون اساسى با متمم قانون اساسى، با اصلاحاتى كه متمم قانون اساسى كرده، ما هم حرفى نداريم اما با اصلاحاتش. آن كسى كه بگويد قانون اساسى و تقييد نكند اين معنا را كه بايد اصلاح بشود، و لو به طور ابهام كه پس از اصلاح، اين آدم، بدانيد كه مشى صحيحى ندارد، يا ملتفت نيست. حالا من كه مىگويم، ملتفت بايد بشود.
لزوم ارتباط بين علما و احزاب تا برقرارى حكومت اسلامى
ما همه موظفيم كه روابط داشته باشيم؛ بين ما و خارج، بين جناحهاى داخل و جناحهاى خارجى، بين علماى اسلام با ساير علما، عُظَماى مراكز با ساير علماى بلاد، بين علماى اسلام با احزاب. روزى نيست كه حزبْ على حده باشد و عالِمْ على حده. حزبْ خودش، هيچ كار ازش نمىآيد؛ عالم هم احتياج دارد كه احزاب باشند در كار. اين دو طايفه هستند كه مسلمين را بايد با هم، مسلمين ايران را بايد با هم جوش بدهند و همه با هم روابط داشته باشند و با صاحب منصبان هم بايد روابط داشته باشند. ايجاد روابط بايد باشد با صاحبمنصبهايى كه شرافتشان از دست نرفته و شريف هستند. زياد است باز بين اينها؛ زياد است كه خون دل مىخورند بيچارهها از اين گرفتارى؛ با آنها هم بايد روابط داشته باشند تا يك روزى كه بشود قيام بشود و با قيام اين آدمْ نباشد، ان شاء اللَّه حكومت اسلامى باشد، ان شاء اللَّه احكام اسلام جريان پيدا كند. الآن كه از احكام اسلام در ايران خبرى نيست. طلاقش مطابق احكام اسلام است؟ نكاحش مطابق احكام اسلام است؟ معاملاتش مطابق احكام اسلام [است]؟ چه چيزش اسلام است؟ همين من مىروم زيارت حضرت رضا؛ درست مىشود با اين! يك رياكارى كار را درست مىكند؟! مردم ديگر گول مىخورند از تو؟! خداوند ان شاء اللَّه ايرانىها را بيدار كند و از اين بيدارتر؛ حوزههاى دينى را حفظ كند؛ حوزههاى اسلامى را حفظ كند. خداوند ان شاء اللَّه دست اجانب را از اين مملكت كوتاه كند. همه ممالك اسلامى را با هم متحد كند.