زمينها، كه بهترين زمينهاست از براى كشت و زرع، در دست آنهاست؛ و اين ملت بيچاره گرسنه مانده است، بيچاره مانده است و نمىداند چه بكند. اين «تمدن بزرگ» ماست! مردم نان ندارند بخورند، آقا مىفرمايند تمدن! ما در تمدن بزرگ! مىخواهيم شما را به تمدن بزرگ برسانيم! دشت مغان از دشتهايى است كه باز ملى كردند و مردمش را بيرون كردند، و دامدارها از بين رفتند. اين را هم دادند دست يك دسته ديگرى. اين سد دز را كه هفتصد ميليون براى ساختنش است و يك ميليارد و دويست ميليون دلار- يا تومان- هم خرج كردند براى كانالى كه آب برسانند به آنجا، اين هم در تقديم اعليحضرت است و دار و دسته او. صد و پنجاه روستا از بين رفت. اينها را از بين بردند و اينجاها را ملى كردند، يعنى براى همه ملت؛ لكن مال خود اعليحضرت و دار و دسته او. اينها چيزهايى است كه نوشتند و گفتند و شواهد هست بر آن.
15 خرداد بايد زنده بماند
ما يك همچو زندگىاى داريم. ما يك همچو تمدن بزرگى داريم كه قبل از آمدنِ «15 خرداد» جوانهاى ما را مىگيرند حبس مىكنند. قانون جنگل هم معلوم نيست اين جور باشد، مغول هم كه اين جور نبوده؛ آنها هم كه «ياسا» داشتند، قانون داشتند به چه قانونى بايد گرفت فلان را، به چه قانونى بايد كشت فلان را، به چه قانونى بايد چه كرد. شما كه مردم را مىكشيد، بىقانون مىرويد منزل علماى اسلام. تا يك كسى بلند مىشود كه ما كارى نكرديم، بعد مردِكه مىزند مىكشدش، يكى هم نيست كه بگويد چرا!
15 خردادى كه ... جناياتى كه اين مرد در 15 خرداد كرد معلوم نيست در تاريخ نظيرش اتفاق افتاده باشد، الّا نادر. مردم بيگناه را همين طور درو كردند. اشخاصى كه ديده بودند مىگفتند- مىگفتند كه- همين طور مىآمدند، اين كاميونها مىآمدند، اين زرهپوشها همين طور مردم را درو مىكردند و مىريختند توى خيابانها. اين 15 خرداد را نمىگذارند يك كسى آه بكشد براى آن. لكن ملت ايران نبايد اين 15 خرداد را از ياد ببرند. اين 15 خرداد بايد زنده بماند. يك جنايتى است، آثارش بايد محو نشود. حالا بحمد اللَّه به دست خودشان يك قدرى دارد زنده مىشود؛ براى اينكه همين جلوگيرى و