اينها از اين طرف آدمكشى مىكنند، از آن طرف «عدالت اجتماعى، عدالت اجتماعى»! از آن طرف فشار مىآورند به زنها كه بايد بىحجاب بشويد، از آن طرف «آزادى نسوان، آزادى نسوان»! اينها مضحكه است؛ اين آزادى مضحكه است، آزادى نيست. از آن طرف «اصلاحات»- «اصلاحات ارضى»، از آن طرف بازار براى امريكا درست مىكنند! تمام «اصلاحات ارضى» ما اين شد كه ما [كه] يك گوشهاى از مملكتمان براى تمام مملكتمان آذوقه داشت باقىاش بايد برود بيرون و پول بگيرند، حالا هر چى دست مىزنى مىگويند از خارج بايد بيايد! آن وقت هم افتخار مىكنند به اينكه ما آنيم كه گندم از خارج آورديم، جو از خارج آورديم، پرتقال از خارج آورديم، تخم مرغ از خارج آورديم! گريه دارد اين، و حيا در كار نيست. اصلاحاتشان هم يك همچو اصلاحاتى است كه همه آن مفسده است.
آن وقت مىگويند كه همه علما موافق با اصلاحاتى است كه ما كرديم و با «انقلاب سفيد». در تمام ايران اگر يك عالِم تو پيدا كردى كه موافق با انقلاب خونين تو باشد، حق دارى بگويى همه علما. اين معممى كه خودت درست كردى را بگذار كنار، اينكه عالِم نيست. معممى كه خودت عمامه سرش گذاشتى و مىرقصانيش هر جورى دلت مىخواهد، خوب، البته در هر جا يك همچو چيزى يكى- دو تا هست. اما تو در ائمه جماعت تهران يك امام جماعت پيدا كن كه موافق با تو باشد؛ كه بگويد من موافقم. در تمام ائمه جماعت ولايات يك امام جماعت پيدا كن كه بگويد من با تو موافقم. در قم تو يك ملا پيدا كن كه بگويد من با تو موافقم. خوب، حيا در كار نيست. همه مفسدهها را انجام مىدهند، همه كارهاى خلاف را انجام مىدهند، و بعد براى اينكه مردم را بازى بدهند مىگويند كه «با من همه علما موافقند، يكى هم كه اهل اينجا نيست مخالف است»!
اسلحهْ دست بىاصل و دست غير صالح است. همه اسلحهها را ملاحظه كنيد، يك نظر عمومى بكنيد. قلم خودش يكى از اسلحههاست؛ اين قلم بايد دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد. وقتى كه قلم دست اراذل افتاد، مفسدهها زياد خواهد شد. الآن قلم