و الصلاة على محمد و آله الطاهرين و لعنة اللَّه على اعدائهم اجمعين.
چون با كمال تأسف فرزند بزرگم كه وصى بود به رحمت ايزدى پيوست لهذا وصى خود نمودم، در حال صحت و سلامت، در تاريخ بيست و پنجم ماه محرّم الحرام 1398 فرزند خود نورچشم مكرم حاج سيد احمد خمينى- ايّده اللَّه تعالى- را كه پس از فوت و تجهيز به نحو متعارف، به امورى كه توصيه مىكنم اقدام و عمل نمايد؛ و از خداوند تعالى توفيق و سلامت و تأييد او را خواهانم:
1- كليه وجوهى كه در منزل و نزد آقاى خلخالى [2] و در قم نزد آقاى اخوى [3] موجود است، وجوه شرعيه و سهم مبارك امام- عليه السلام- و سهم سادات عظام است، و يك فلس [4] آنها از ورثه نيست و تكليف آنها را در وصيت على حده تعيين نمودهام، و ورّاث اين جانب حق معارضه با اوصيايى كه امر وجوه شرعيه را به آنها واگذار نمودهام ندارند؛ و اگر نزد وكلاى من در هر جا وجوهى به اسم من بوده بايد برسانند به اوصيا، يا به مرجع عادل.
2- كتب و اثاثى را كه از كتابخانه اين جانب و منزل، دولت ايران به غارت برده است اگر برگرداندند، آنچه اهدايى آقاى آقا نجفى مرعشى [5] بوده به كتابخانه ايشان برگردانند و
[1] اين وصيتنامه و نيز وصيتنامههاى ديگر كه در سير تاريخى اسناد درج شده، بعدها تغيير كرد. آخرين وصيتنامه معتبر آن است كه در سال 1368 ه. ش پس از رحلت امام خمينى منتشر شد.
[2] آقاى نصر اللَّه خلخالى، مسئول امور مالى امام در نجف.