آنجا چيز مىنويسند، منتشر مىكنند مسائل اسلامى را، مسائل دينى را دارند مىنويسند، منتشر مىكنند، درج مىكنند، شما اينها را از خودتان طرد بكنيد، فردا اگر چنانچه اين مقدرات مملكت دست يك دستهاى از اينها بيفتد و ببيند كه اين همه آخوندى كه اينها را اين قدر زجر داد، با اين آخوندهاى بعد كه مىآيند. چه خواهد كرد؟ همه دست به هم بدهيد.
معناى قانون «اصلاحات ارضى» رژيم شاه
آقا، مملكت، ممالك اسلامى- نه مملكت ايران، ايران هم يكى از آن است- ممالك اسلامى در نزديك پرتگاه است. من- خدا مىداند- گاهى وقتها تأسف مىخورم به اينكه، خوف اين معنا دارم كه اگر خداى نخواسته يك جنگى پيدا بشود ايران چند روز مىتواند آذوقه داشته باشد. اگر اين «كشتيهاى آذوقه بياور» يك وقتى نخواهند آذوقه بدهند به ايران، آنهايى كه كارشناسند مىگويند كه ايران سى و سه روز براى خودش مىتواند ارزاق تهيه كند. چه ايرانى؟! آن ايرانى كه يك خراسانش براى همه ايران تا آخر سالش بس بود! يك خراسانش. باقىاش را بايد بدهند به غير. اصلاحات ارضى براى ما كردند! چه كردند؟ آن اصلاحات ارضى كه خدا- ان شاء اللَّه- لعنتشان كند. اينها اين كار را كردند كه زراعت را از دست مردم بكلى گرفت و الآن جورى شده است كه تمام اين چيزهايى كه روى هم بگذارند- اگر اين مجله راست گفته باشد، سى و سه روز، و الّا ممكن است كمتر هم باشد؛ اگر يك روز نيايد اين كشتيها و آنهايى كه يك بازار درست كردهاند. براى اين چيزهايى كه مىخواهند آذوقهها را بفرستند اينجا، بازار درست كردهاند. اصلاحات ارضى يعنى بازار درست كردن براى ممالك خارجى. اينها گندمهايشان را به دريا مىريختند؛ زياد بود [به] دريا مىريختند. اصلاحات ارضى است! خوب، حالا گندم را به ايران مىفرستند و وقتى ايران فرستادند پول مىگيرند؛ چرا به دريا بريزند؟! زراعت ايران را فلج كردند. حالا هم همه چيز از آنجا مىآيد، همه چيز از خارج مىآيد. شما ببينيد مجلات را. اينها گاهى وقتها خودشان خيلى با مبالغه، خيلى با مباهات [