نمىشود، [1] با اين مغزها درست شده است، آنهايى كه مغزهايشان درست كار مىكند، آنهايى كه درست كار نمىكند كه اطلاع ندارند. همه اينهايى كه اينها درست كردهاند ناقص است. در هر جايى كه اين قوانين درست شده است يك قوانين ناقصى است؛ آن هم براى يك محيط خاصى، آن هم براى يك وضع خاصى، براى- مثلًا- تمشيت امور يك مملكتى، براى سياست بين مملكت و مملكت ديگر؛ اما ديگر، قوانين ديگر ندارد. آنى كه دارد اسلام است. و در اسلام آن فقهى كه غنى ترين فقههاست، فقه شيعه است. همچو فقهى در دنيا نيست- نه در بين مسلمين هست، عَلى كَثْرَتِهِم، و نه در غير، بين غير مسلمين. و اين با زحمات طاقتفرسا از علماى شيعه درست شده است. از اول كه زمان پيغمبر بوده است و دنبالش زمان ائمه، اين علماى شيعه بودند كه جمع مىشدند دور ائمه- عليهم السلام- و احكام را از آنها اخذ مىكردند و در اصولى كه چهار صد تا كتاب بوده است نوشتهاند. و آن اصول بعد در اصول ديگرى، كه اين كتب اربعه ما [2] و ساير كتب است، تدوين شده است. و اينها همه با زحمت علماى شيعه، فقهاى شيعه درست شده است. تمام ابعادى كه اسلام دارد و قرآن دارد، آن مقدارى كه درخور فهم بشر است، تمام اينها را اين جماعت عمامه به سر- به قول اين آقايان، عمامه به سر و ريش دار- اينها درست كردهاند. تا اينجا اسلام را اينها رساندهاند. و كتابهايى كه اينها نوشتهاند؛ در هر رشتهاى از رشتهها كه شما ملاحظه كنيد كتابها نوشته شده، زحمتها كشيده شده است، تا حالا رسيده است به اين طبقه. اين در رشته علم، علم اسلام، در رشته علوم اسلامى.
مسالمت علما با سلاطين براى ترويج تشيع
در باب امور سياسى- آن مقدارى كه من عرض كردم كه تاريخ نمىدانم و اگر ديده باشم يادم نمانده است ديگر حالا- اما خوب اين تاريخ صد ساله، صد و چند ساله اخير در دست است. ما يك خرده جلوترش مىرويم مىبينيم كه يك طايفه از علما، اينها