4- آقا نوشتهاند قروض آقاى آقا عطا [4] را بدهم؛ در بعضى از مكتوبها جواب دادهام، شايد نرسيد. شما عرض كنيد قروض ايشان را بدهند.
راجع به قبول وجه آقاى بهرامى كه مدعى سوختن هستند، مانع ندارد، قبول فرماييد و سلام اين جانب را به ايشان برسانيد و همين طور سلام به خواهرها و فاطى خانم؛ حسن را مىبوسم. و السلام.
[1] آقاى سيد احمد خمينى درباره پاورقيهاى اين نامه چنين مرقوم داشتهاند:
1- آيت اللَّه آقاى حاج شيخ مهدى صادقى استاد اين جانب (احمد خمينى) و يكى از ياران امام است كه وضع زندگىاش خوب نبود؛ براى امام نامه نوشتم، ايشان اجازه فرمودند.
[2] وقتى من و مادرم و فاطمه طباطبايى (همسرم) به مكه رفتيم، كسى پول حج مرا بذل كرد. همسرم پول نداشت؛ آقا حاضر نشد به او بدهد. مىگفت از خودم فعلًا ندارم. بالاخره قصه به اينجا ختم شد كه آقا قرض دهند، فاطى در ايران پول را بپردازد. فاطى به امام نوشت كه «پول را به چه كسى بدهم؟» امام او را برىء الذمه كردند و معلوم شد پولى شخصى برايشان رسيده است.