دارد، منتها بسيارش در رمز است كه ما نمىتوانيم بفهميم و ادعيه ائمه- عليهم السلام- يك وضع ديگرى دارد. به تعبير شيخ عارف و استاد ما، ادعيه كتاب صاعد است. قرآن نازل؛ [1] تعبير مىفرمود به اينكه قرآن كتاب نازل است كه از آنجا نزول كرده است و ادعيه ائمه كتاب صاعد است؛ همان قرآن است رو به بالا مىرود، جواب اوست تقريباً. كسى بخواهد بفهمد كه مقامات ائمه چى است، بايد رجوع كند به آثار آنها؛ آثار آنها ادعيه آنهاست. مهمش ادعيه آنهاست و خطابههايى كه مىخواندند؛ مثل مناجات شعبانيه، مثل نهج البلاغه، مثل دعاى يوم العرفه و اينهايى كه انسان نمىداند كه چه بايد بگويد درباره آنها.
در هر صورت، ما عاجزيم از اينكه شكر اين نعمت را بجا بياوريم كه ما اهل يك مذهبى هستيم كه از اين دو منبع استفاده مىكنيم: از منبع وحى و از منبع ولايت. و ساير فرق اين منبع دوم را كم دارند و ما شكر اين نعمت را نمىتوانيم بجا بياوريم. و از خداى تبارك و تعالى مىخواهيم كه به ما توفيق بدهد كه بتوانيم شكر اين نعمت را بجاى بياوريم.
و وقتى كه مفاد آيات شريفه را مىخوانيم يا سيره انبيا را ملاحظه مىكنيم، مىبينيم كه آنها تمامشان يكى از كارهاى كه البته مقصد نبوده لكن مقدمه بوده، اين بوده است كه عدالت را در دنيا ايجاد كنند. پيغمبر مىخواهد عدالت ايجاد كند تا بتواند آن مسائلى كه دارد كه آن مسائل، انسان مىخواهد درست كند، آن مسائل را طرح كند و از زمانى كه وحى براى پيغمبرها آمده است يكى از مسائلشان همين معنا بوده است كه معارضه مىكردند با كسانى كه ظلم داشتند، ظالم بودند، ستمگر بودند، خونخوار بودند، و هر كدام به يك صورتى با آنها معارضه مىكردند. و گمان نشود كه هيچ پيغمبرى تو خانهاش مىنشسته و فقط يا دعا مىخوانده يا احكام مىگفته. خير، اين طور نيست؛ احكام را مىگفتند، دنبالش مىرفتند براى اجرا