و آن چيزى كه من امروز خيال دارم عرض كنم قضيه اسفبارى است كه در مكه اتفاق افتاد. ما از اول قيام- ان شاء اللَّه- براى خدا و براى نجات ملت، شهدا خيلى داشتيم. چه قبل از اينكه انقلاب واقع بشود- در زمان ستمشاهى- شهداى بزرگ داشتيم و چه بعدش كه مىبينيد شهداى بسيار ارزشمند داشتيم، لكن مسئله حجاز مسئله ديگرى است، غير مسائل است. ما آن وقت هر چه بوده، اين [بوده] كه كتك مىخورديم يا گاهى مىزديم، گاهى مىخورديم، بعد هم همين طور، ما شهدا خيلى داديم و در همه جا شهيد داديم. در زمان رضا شاه، آن همه رنج [ديديم!] هر كس يادش است، مىداند چه خبر بود. در زمان محمد رضا هم، كه همه يادتان است، چه بساطى داشتيم! چه داشتند و چه شهدايى در آن وقت داديم و چه شهدايى در بين اين وقتها [داديم!] لكن همه قضيه شهادت بود، قضيه بزرگ بود، لكن قضيه، قضيه مسئله حجاز نبود. مسئله قدس مسئله بزرگى است. روز قدس هم ديديد كه چه [شد.] اما روز قدس مسئلهاى است و روز جمعه خونين مكه مسئله ديگرى است. روز قدس ما براى اينكه نجات بدهيم قدس را از دست غاصب [اعلام كرديم،] لكن آنها اين طور نبود كه قدس را توهين بهش بكنند، از بين ببرند. آنها هم مدعى بودند كه ما قدس را مىخواهيم و چه مىكنيم. البته نبايد قدس دست آنها باشد، ... روز قدس [اعلام شد] براى خاطر اينكه اسلام آن طور صدمه ديده، براى خاطر اينكه قدس، كه بايد دست صاحبانش باشد، غاصب آمده غصب كرده.
در اين انفجارها كه حاصل شد، در اين ترورها كه شد، بسيار عزيزان بزرگى را ما از دست داديم كه هر خاكِ پاى آنها بر اين كاخنشينان ارزشش بيشتر بود- اگر آنها ارزشى داشتند كه ندارند- لكن همه اين بود كه ما كتك مىخورديم و مىزديم. در جنگ با صدام هم كه تحميل به ما كردند، ما خيلى [عزيز] از دست داديم، شهيد از دست داديم، خيلى ضرر برديم. لكن ما ضرر برديم، مسأله [مثل] مسئله حجاز نيست.
مسئله حجاز مسئلهاى است كه ما باز خواب هستيم، دنيا هم باز خواب است كه چه شد. مسئله حجاز، مسئله بزرگترين مقامات قدس اسلامى و دنيايى [است كه] شكسته