بپردازند؛ هر وقت به يك نحو. ما فرض مىكنيم اينى كه گفته مىشود- گفته شده است غلط و بر خلاف واقع- كه بعض انبيا قيام براى اقامه عدل نكردند، همان موعظه كردند، همان صحبت كردند. ما فرض مىكنيم كه اين حرف «جنگ نكردند»، ما فرض مىكنيم صحيح باشد، اما شما ملاحظه كنيد مقدسترين چيزهايى كه براى كفار بوده است، بتها بودهاند. اگر يك كسى تنهايى بدون اينكه وحشت بكند- خداى نخواسته- بيايد اينجا و به خدا جسارت بكند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته؟ اگر به خدا سب كند، به رسول خدا سب كند، اين به جنگ مسلمين برنخاسته؟ اين تنهايى قيام كرده بر ضد مسلمين. اگر ابراهيم خليل اللَّه ما فرض كنيم هيچ كارى نكرده جز اينكه عصايش را كشيده و بتها را شكسته- مقدسترين چيزى كه پيش بتپرستها بوده آن بوده- اين قيام بر ضد آنها نيست؟
اين قيام مسلحانه نيست؟ اين بالاتر از قيام مسلحانه نيست؟ چنانچه لشكرهايى مسلحانه به شما قيام كنند، عليه شما قيام كنند، ما بين او و ما بين آن كه مسلحانه قيام نكرده، اما آمده علناً لعن مىكند به مقدسات شما، شما او را بدتر مىدانيد يا اين [را]؟ هيچ شك ندارد كه مسلم اين را بدتر مىداند، آنها هم همين طور بودند.
بنا بر اين، اين حرف غلط كه حضرت عيسى- سلام اللَّه عليه- همين موعظه كرده و نصيحت كرده يا حضرت موسى همان مقدار كارهاى مختصر را كرده [چيست؟] حالا بعضيشان كه خوب، قيام كردند. ولى اين مسأله مسئلهاى بوده است كه در تمام ايام، در تمام دنيا، از صدر عالم تا حالا بوده و تا آخر هم خواهد بود كه هر كس قيام كرد براى اينكه عدالت ايجاد كند، حكومت عدل ايجاد كند، سيلى خورده. پس ما گلهاى نداريم كه چون قيام كرديم براى اقامه عدل، براى حكومت عدل، براى حكومت اسلامى، سيلى بخوريم. ما بايد زيادتر سيلى بخوريم. آن وقت يك نحو بوده، حالا نحو ديگرى بوده. اما در اينكه تاوان را بايد پس بدهيم، مثل هم است. ابراهيم خليل اللَّه تاوان را پس داد، موساى كليم اللَّه داد و رسول خدا داد و امير المؤمنين آن همه شدت كشيد و ائمه ما آن قدر سختى كشيدند؛ براى اينكه آنها همه در نظر داشتند كه حكومت عدل ايجاد كنند.
اگر فقط حضرت ابراهيم مىآمد و دعا مىكرد و ذكر مىكرد، اين ديگر تو آتشش