طاغوتى بايد منحل شود و خودمان يك ارتش على حده درست كنيم و معلوم بود كه مىخواهند شيطنت بكنند كه اين نقشه هم از بين رفت. و حالا شما مىبينيد كه ارتش متحول شده و به جز اشخاصى كه فاسد بوده و فرار كردند و يا معدوم شدند، ديگران خدمت مىكنند، كه اگر خداى نخواسته، در آن وقت چنين مسئلهاى پيش مىآمد، ما مواجه با شكست مىشديم.
لزوم رابطه با ملتها و دولتها
و الآن از قرارى كه من شنيدم شيطنت ديگرى مىكنند و آن اين كه؛ ما چرا با دولتها رابطه داشته باشيم؟ ما مىرويم به سراغ ملتها و با دولتها هيچ كارى نداريم! كه اين هم نقشهاى است كه اخيراً تعقيب مىشود. ابرقدرتها و امريكا خيال مىكردند كه ايران به واسطه انقلابى كه كرده است و مىخواهد استقلال و آزادى را كه يك مسئله تازه و بر خلاف رويّه همه حكومتهاست به دست بياورد، به ناچار منزوى خواهد شد، وقتى كه منزوى شد زندگى نمىتواند بكند، كه ديدند نشد و ايران روابطش با خارجىها زيادتر گرديد. حالا به اين مطلب افتادند كه؛ ما چكار داريم به دولتها، اينها همه ظالم و كذا هستند و ما بايد با ملتها روابط داشته باشيم. كه اين هم نقشه تازه و مسئله بسيار خطرناك و شيطنت دقيقى است. ما بايد همان گونه كه در زمان صدر اسلام، پيامبر سفير به اين طرف و آن طرف مىفرستاد كه روابط درست كند عمل كنيم، و نمىتوانيم بنشينيم و بگوييم كه با دولتها چكار داريم. اين بر خلاف عقل و بر خلاف شرع است، و ما بايد همه با همه رابطه داشته باشيم، منتها چند تا استثنا مىشود كه الآن هم با آنها رابطه نداريم.
اما اين كه با هيچ دولتى نبايد رابطه داشته باشيم، هيچ عقل و هيچ انسانى آن را نمىپذيرد، چون معنايش شكست خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر. و ما بايد با ملتها و دولتها رابطه پيدا كنيم؛ آنها را كه مىتوانيم ارشاد كنيم، با همين روابط ارشاد كنيم، و از آنهايى كه نمىتوانيم ارشاد كنيم، سيلى نخوريم. بنا بر اين، من به شما سفارش مىكنم كه در هر جا و در هر كشورى كه هستيد رابطهتان را محكم كنيد و رفت و آمد داشته باشيد چون وقتى كه رئيس جمهور به چند مملكت مىرود و نخست وزير و آقاى دكتر ولايتى