برمىگردد، اعمال بد به ما برمىگردد، همه چيز از خود ما هست و به ما برمىگردد، عكس العمل ماست. بايد توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشيم به اينكه آفت انسان، هواى نفس انسان است و اين در همه هست، سرچشمه مىگيرد از آن فطرت توحيد.
فطرت، فطرتِ توحيد است، فطرتِ كمال طلبى است. كمال مطلق را انسان مىطلبد، خودش نمىفهمد، خيال مىكند كه مقام مىخواهد، لكن وقتى بهش رسيد، مىبيند اين هم نيست. همه عالم را اگر چنانچه جمع كنند و به دست انسان بدهند، قانع نيست.
مىبينيد كه قدرتمندهايى كه قدرتشان زياد است، بيشتر دنبال قدرت هستند، بيشتر دنبال توسعه قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر فضا را بگيرند و دريا را بگيرند و زمين را بگيرند و آسمان را بگيرند، قانع نيستند. اگر انسان جلوى خودش را نگيرد، اين سركشىاى كه حدّ و حدود ندارد، انسان را به باد فنا مىدهد. بايد سركشى را جلويش را گرفت، و اين نَفْس را مهار كرد. در همه امور، در تمشيت همه امور بايد انسان آنچه را كه مصلحت اسلام است، كسانى كه متصدى امور هستند، آن چيزهايى كه مصلحت اسلام است، آن چيزهايى كه مصلحت ملت اسلام است، در نظر بگيرند. از هواهاى نفسانى كه سرچشمه همه فسادها هست، جلو بگيرند. گمان نكنند كه ما حالا اينجا را مىخواهيم كافى است، خير! هيچ چيز براى انسان كافى نيست. قلب انسان قدرت مطلق طلب است؛ يعنى قدرت خدا، مىخواهد فانى در او بشود و اين حد ندارد، لا حد است. لكن چون ما مطلع نيستيم، نمىفهميم، از اين جهت، گمان مىكنيم اين چيزها را مىخواهيم، و همه عذابهاى انسان براى همين است كه نمىداند چى مىخواهد. اين چند روز دنيا رفتنى است، اين رياستها رفتنى است، آنچه كه به جا مىماند اين است كه ما چه كرديم و در محضر مقدس حق تعالى چكاره هستيم. اين اگر اصلاح بشود، همه چيز اصلاح مىشود.
و من اميدوارم كه براى همه و خصوصاً آنهايى كه كارهايى كليدى در دستشان است، اين مسأله حل بشود و اگر حل شد، مسائل ديگر هم حل مىشود.
رعايت صلاح اسلام و كشور در كارها
در اين حكومتى كه الآن در پيش داريد و در اين دوره تازه توجه كنيد كه كارهايى را