قضائيه، وزارت، همه اينها اهميت دارد. اگر چنانچه انسان دنبال اين باشد كه حالايى كه من رئيس دولت هستم، بروم دنبال رفقايى كه همراه من هستند، كار آمد باشند يا نباشند، به اين كار نداشته باشد، بداند كه اين كار، كار شيطانى است. رئيس جمهور هم اگر دنبال اين باشد كه وزرايى تعيين بكند، معرفى بكند كه آن وزرا فرمانبردار خودش باشند، نه فرمانبردار اسلام، آن هم بداند كه اين كار، كار شيطان است، كار انسان متعهد نيست- و هر يك از ما. اين يك مسئله معيارى است براى همه، كه اگر چنانچه واقعاً متعهد است، فرقى نكند كه حالا من وزيرم، يا اينكه وكيل هستم، يا اينكه كار ديگر از من مىآيد، يك كار ديگر، هر چه شد؛ من براى اسلام مىخواهم كار بكنم. و مىدانيد كه الآن ما احتياج داريم؛ مملكت ما احتياج به خدمتگزار دارد؛ احتياج دارد كه اشخاص فهيم، اشخاص فعال در اين كشور خدمت بكنند.
و ما مورد هجوم همه آن جاها هستيم، همه كسانى كه بدخواه اسلام هستند، هستيم.
بنا بر اين، فكر ما اين معنا باشد كه افرادى باشند كه براى اسلام خدمت مىكنند، نه افرادى باشند كه براى من خدمت مىكنند. اين در دولت هست و در رئيس جمهور هست و در قوه قضائيه هست و همه جا هست. آنهايى كه انتخاب مىخواهند بكنند، توجه به اين، بايد هميشه نصب العين اين باشد، و الّا انسان به خطا وارد مىشود. و امروز هم اگر معلوم نشود كه اين چه شده است، يا يك روزى در همين دنيا معلوم مىشود، اينجا هم نشد، جاى ديگر بلااشكال معلوم مىشود. اين يك مسئلهاى است كه، اين طور نيست، مخفى نمىماند؛ منتها يك روزى به انسان مىگويند كه ديگر دستش كوتاه است. اگر در اين عالم معلوم بشود، خوب، دستش باز باز است، مىتواند كارى بكند، مىتواند جبران بكند؛ اگر از اين جا گذشت و پرده ديگرى در كار آمد، ديگر دست انسان كوتاه است، نمىتواند كارى بكند. عذر هم در آن جا بعد از گذشتن، ديگر فايده ندارد.
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ[1] به فرعون مىگويد؛ فرعون آن آخر كه مىخواست غرق بشود،
[1] سوره يونس، آيه 91: «آيا اكنون (ايمان مىآورى) در صورتى كه پيش از اين عمرى به كفر و نافرمانى زيستى».