محيط علم بيايد و در محيط مدارس علمى بيايد و مسائلش را بگويد، و همين طور اساتيد دانشگاه، دولتيها، مجلسيها، هيچ يك از اينها با هم نمىنشستند كه ببينند كه كشور خودشان لا اقل چه احتياجاتى دارد و بايد چه بكنند براى رفع آن احتياجات. اين، براى اين بود كه به طورى تبليغات دامنهدار بود كه سوء ظن در همه ايجاد كرده بود، از هم وحشت مىكردند، به هم سوء ظن داشتند، بايد بگوييم دشمنى داشتند با هم، ايجاد كرده بودند اين را. از سفراى خارجى يكيشان در محضر علما، در جايى كه علما جمع بودند، حاضر نمىشدند، حاضر نبودند كه حاضر بشوند. براى اينكه، اينها را اين طور معرفى كرده بودند كه يك جمعيتى هستند كه ارتجاعى و نمىدانم به عقب برگشته و عقب مانده و كهنه فكر كن! و از اين مسائلى كه ديديد كه در دوره سابق، خصوصاً در اين عهد اخير القا شده بود معلوم مىشود كه كارشناسهاى خارجى، كارشناسهاى اروپا و امريكا توجه به اين معنا داشتند كه اين قشرها اگر با هم باشند خطرناكاند؛ يعنى خطرناك براى آنها، و راست هم مىگفتند. روى همين زمينه، خود آنها به دست اشخاصى كه در داخل داشتند، به دست كاركنان خودشان، به دست اشخاصى كه در محيط آنها تربيت شده بودند، به دست اينها كارى كرده بودند كه كَانَّهُ امكان نداشت يك همچه اجتماعى.
اتحاد و همبستگى و عمل به تكاليف
امروز ما همه در تحت يك سقف كوچك جمع شديم، و همه ما يك فكر داريم.
فكر جلوگيرى از آن چيزهايى كه سابق بود؛ فكر اينكه نبادا دوباره دانشگاههاى ما به دست آن اشخاص بيفتد، فكر اينكه نبادا روحانيين ما گرفتار آن مسائل بشوند، و فكر اينكه نبادا كشور ما باز برگردد به يك حالى كه همه ديديد چه خبر بود، چه مصيبتهايى در اين كشور واقع مىشد. ما امروز اينجا هستيم كه ببينيم كه چه بكنيم كه يك وقت خداى نخواسته، مسأله برگردد، چه كنيم جلويش را بگيريم.
آن چيزى كه مىتواند جلوگيرى كند، يك قدرى تفكر در عيد قربان و مسائل قربانگاهى حضرت ابراهيم است، ايثارى كه او كرد و از خودگذشتگىاى كه او كرد، تدبُّر