حساب كار را با حساب قدرت بايد بسنجيد و مسائل را بايد دوستانه حل نمود. اين نظرى است كه من از اول داشته و دارم و بعد از اين هم خواهم داشت.
خيرخواه باشيم نه انتقامجو
بنا بر اين، اميدوارم همان طور كه شما آقايان با انقلاب بودهايد، انقلاب را برپا كردهايد، همين طور به پيش برويد و نصيحت كنيد. مسئله نصيحت يك مسأله است، انتقامگيرى مسئله ديگر. براى مردم و دولت و مسئولين و مجلس بايد ناصح بود، نه مقابله كرد. زيرا اگر شما با من و من با شما مقابله كنيم، غير از اينكه ديگران سوء استفاده كنند چيزى به دست نمىآيد. شما ببينيد خارجيها يك كلمه را مىگيرند و چيزى از توى آن بيرون مىآورند كه بر ما غلبه كنند، مثلًا مىگويند: «ايرانىها ادعا مىكنند ما با گروگانگيرى مخالفيم، اما چون اينها ضد امريكا هستند اين حرف معنا ندارد». و ديديد كه امريكا در همين قضيه گروگانگيرى كه گرفتار شده است چقدر به اين طرف و آن طرف متوسل شده است. از اول هياهو به راه انداختند كه ما دخالت نظامى مىكنيم، بعداً رئيس جمهور امريكا به التماس و گدايى و دريوزگى افتاده است و به اين طرف و آن طرف مىزند كه مسأله را حل كند ولى نتوانست. و عدهاى از آن طرف ايستاده و مىگويند: «بايد به شرايط ما عمل شود» و ما بايد خيلى مواظب باشيم؛ غير از اينكه ما را از داخل بپوسانند كار ديگرى نمىتوانند بكنند.
مطلب ديگرى كه كراراً عرض كردهام، مسئله تدريس و فقه است كه هر چه مىتوانيد آن را تقويت كنيد. اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است، بايد عدهاى كارها را انجام داده و عدهاى هم مشغول بحث و درس بشوند. خداوند همه شما را حفظ و سلامت فرمايد.