و حفظ احكام خدا و نشر معرفت و توحيد و به عبارت ديگر آدمسازى، اصلًا انبيا براى آدم ساختن آمدهاند. انبيا آمدهاند كه آدمى كه شيطان قسم خورده است كه او را اغوا [1] كند، اينها از كيد اين شيطان او را نجات بدهند و به صراط مستقيم انسانيت او را دعوت كنند، و خودشان هم عملًا نشان بدهند كه راه چى است، چطور بايد در مقابل شيطانها ايستاد، چه شيطانهاى انسى و چه شيطانهاى غير انسى. با رياضات در مقابل شيطانهاى غير انسى و با اعمال صالحه و جديت در راه پيشبرد مقاصد در مقابل انسانهاى شيطانى.
ايستادگى ستمديدگان تاريخ در مقابل شياطين
و من گمان نمىكنم كه دنيا تا كنون به مثل اين دورهاى كه ما در آن زندگى مىكنيم، شيطان داشته است. بوده است البته شيطان در همه وقت، شيطانهاى انسى در همه طول تاريخ بوده است، اما هر چه دنيا پيشرفت كرده است، شيطانها هم در كارهاى شيطانيشان پيشرفت كردهاند. امروز كه به اصطلاح عصر تمدن و ترقى و عصر پيشرفت است، عصر شيطانهاست. شما در سرتاسر دنيا اگر چنانچه ملاحظه كنيد، دنيا در دست شياطين است، استثنايش بسيار كم است. اينها با آن حيلههاى شيطانى و با آن ابزار شيطانى كه دارند، همه جا را قبضه كردهاند و در مقام پيشرفت هم هستند و هر روز يك توطئههايى انجام مىدهند. در مقابل يك همچه توطئه عظيم و يك همچه شيطانهاى تعليم ديده و شيطانهاى عصر تمدن، بايد انسانها قيام كنند. بايد انسانها همان طورى كه انبياى عظام و اولياى خدا قيام كردند و جانفشانى كردند، بايد در اين عصر هم همه شما، همه ما، همه روحانيون، همه ملتها، همه ستمديدههاى تاريخ بايد قد علم كنند و جلوى اين شياطين بايستند. اگر سستى بشود، شياطين همه عالم را مىبلعند.
آنها با اسم صلح دوستى، جنگ افروز اول جهانند؛ آنها با اسم حقوق بشر، بالاترين كسانى هستند كه حقوق بشر را پايمال مىكنند؛ آنها در عين ادعاى خيرخواهى، آنچه را براى ديگران مىخواهند جز شر نيست، براى خودشان هر چه هست مىخواهند و