responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحيفه امام نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 19  صفحه : 205

بگويند فرض كنيد كه؛ «مگر امير المؤمنين نماز هم مى‌خواند؟ مگر على نماز هم مى‌خواند كه تو مسجد كشتندش؟» او از اين ناراحت نمى‌شود. اگر ناراحت بشود، براى اين كه چرا يك آدمى اين طور است، نه چرا براى من مى‌گويد. انبيا، ناراحت اگر مى‌شدند براى اين بود كه چرا بايد بندگان- اين مردمى كه آمدند در اين جا و بنده هستند- خودشان را مستقل بدانند و براى خودشان كار بكند و فساد بكنند، براى اين دلسوزى مى‌كردند. و احتمال من مى‌دهم كه‌

ما اوُذِىَ نبىٌ مِثْلَ ما اوذيتْ‌ [1]

هم، اين معنا باشد. من احتمال مى‌دهم كه آن معرفتى كه رسول خدا داشت، ديگران نداشتند، مقاماتشان هر چه بود، به اندازه ايشان نبود. و هر چه مقامات بيشتر است راجع به معصيت‌هايى كه در عالم مى‌شود، بيشتر اذيت مى‌شود. اگر بشنود كه در آن سر دنيا يك كسى يك كسى را اذيت كرده اين ناراحت بشود، نه از باب اين كه شهر خودم است، نه از باب اين كه مملكت خودم است، اقرباى خودم است، از باب اين كه يك مظلوم در دنيا واقع شده. و لهذا مى‌بينيد كه حضرت امير آن طور مى‌فرمايد كه وقتى كه آن چيز را از پاى يك ذمّى بيرون آوردند، مى‌فرمايد مرگ براى انسان چطور است‌ [2]. از «ظلم، بما أنَّهُ ظلْمٌ» [3] بدش مى‌آيد، نه از ظلمِ به خودم، از خوبى به آن طورى كه خوب است خوشش مى‌آيد. هر كس هم به هر كس خوبى كند، از باب اين كه خوبى است خوشش مى‌آيد. هر كس هم به هر كس ظلم كند، از باب اين كه ظلم است ناراحت مى‌شود. اين معنى، اين است كه يك انسانى بداند كه چى هست و كجا هست و كجا مى‌رود. همه اين بساط برچيده مى‌شود، لكن صحف ما برچيده نمى‌شود، هست، آن طرف است. پرده را الآن هم اگر بردارند، ما خودمان مى‌بينيم كه چه كرديم، چى هست، ديگران هم مى‌بينند، اگر ستاريت خدا نباشد.

معصيت خداوند در كارشكنى و ضربه به وحدت‌

ما دنبال اين باشيم كه اطاعت خدا بكنيم. خدا فرموده است كه شماها بايد با هم باشيد،

 


[1] «هيچ پيامبرى آن چنان كه من آزار ديدم، آزار نديد.» مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 247

[2] نهج البلاغه، خطبه 27

[3] ظلم از آن جهت كه ظلم است.

نام کتاب : صحيفه امام نویسنده : الخميني، السيد روح الله    جلد : 19  صفحه : 205
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست