كه يك چيزى كه ناگوار است بگويد، در ذائقه كسى كه دوست دارد، خوش مىآيد. اگر ما برسيم به اين معنا، و اميدواريم كه با جديت برسيم به اين معنا كه خوشمان بيايد از اين معانى. الآن ما مىبينيم كه اين جوانهاى ما كه دارند مىروند در جبههها، براى شهادت مىروند، اينها همينند. اينها براى اينكه در ذائقهشان خوش آمده است اين معنا؛ اين را از خدا مىدانند؛ چون از خدا مىدانند از اين جهت سخت برايشان نيست. ما بايد خودمان را جورى تربيت كنيم كه راضى باشيم به آنچه خداى تبارك و تعالى به ما اعطا مىكند.
آنچه مىدهد بلا باشد خوب است و واقعش هم اين طور است، براى اينكه خداى تبارك و تعالى بندگانش را مىخواهد. گاهى وقتها «بلا» براى انسان نعمت است، گاهى وقتها نعمت «بلا» ست. خداى تبارك و تعالى مىخواهد مردم را تربيت كند. كسانى كه به او متوجه مىشوند تربيتش گاهى به اين است كه فشار برشان وارد بياورد؛ گاهى به اين است كه نعمت برشان بدهد. آن وقتى كه فشار وارد مىآيد روحها پرواز مىكنند به عالم ديگر، آن در فشارهاست كه اين طور مىشود.
بىاعتنايى به زخارف دنيا، خصلت عاشقان شهادت
بنا بر اين، يك ملتى ما مىخواهيم و خودشان، خود ملت ما هم بحمد اللَّه اين طور است كه فشارها برايشان اشكالى ندارد. اگر ما، اگر اسلام، مسلمين مثل ساير قشرهاى عالَم بودند كه براى مال و منال و منصب و اين طور چيزها مىرفتند دنبال كار و بالاخره براى شكم و براى شهوت مىرفتند، اگر چنانچه كسر مىآمد بايد ناراحت بشوند. اما ملتى كه براى شهادت مىرود، ملتى كه زن و مردش عاشق شهادت هستند و فرياد شهيد شدن مىزنند، يك همچو ملتى ديگر از اينكه فلان چيز كم است، فلان چيز زياد است، اين نمىنالد. اقتصادش چطور است، اين مال آنهايى است كه وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهايى كه دل به خدا دادند، آنها اين طور نيستند كه دنبال اين باشند كه فلان چيز فراوان باشد؛ فلان چيز كم باشد، زياد باشد، نرخش كم باشد، نرخش زياد باشد.
اينها كه در نظر اينكه شهيد مىخواهد بشود، اين چيزها نيست. آن كه دارد براى شهادت