همه مسئول هستيم در اين مسائل. اينها از هر راهى كه دستشان برسد شروع مىكنند به تبليغات. صدام هر وقت كه مجال پيدا بكند، بدبخت مىگويد: ما هر وقت بخواهيم، جزيره خارك را با خاك يكسان مىكنيم. ما از روحيه او متوجه هستيم كه اگر يك آن فرصت پيدا بكند و قدرت پيدا كند، جزيره خارك كه هيچى، تهران را هم از بين مىبرد. يك همچون موجود خبيثى است، لكن نمىتواند. تودهنى خورده است او. الآن در عراق هم آشفته است كارش. قدرتهاى بزرگ هم معلوم نيست ديگر حالا صدام را همچو قبول داشته باشند. ولى آنها مىگويند، و لو اينكه حالا در بين خودشان يك لافى زده باشند، يك صحبتى كرده باشند، رسانههاى گروهى هم شروع مىكنند؛ «پرزيدنت صدام حسين ديروز در بين مردم چى گفت.»، به آنهايى كه فرار كرده بودند، نشان شجاعت داد، در بين آنها چه گفت! اينها مسائلى است كه گفته مىشود.
خوب! آدم چه بكند؟ لكن ما بايد توجه بكنيم، ما بايد واقعاً متوجه به خدا باشيم، ما بايد خودمان را در محضر خدا ببينيم در همه وقت. و خداى تبارك و تعالى حاضر و ناظر است بر اقوال ما، بر قلوب ما، بر همه چيز حاضر است و در محضر او واقع مىشود.
دلخوشيهاى دروغين غرب باوران عافيت طلب
و اين را من به اينهايى كه در خارج رفتند و آنهايى كه در جاهاى ديگر هستند و دل خودشان را خوش كردند، مىگويم كه: اين جمهورى اسلامى را شما نمىشناسيد. هى مىگوييد ما اسلامشناسيم، ما- نمىدانم- جامعهشناسيم! شما ملت خودتان را نمىشناسيد، اگر مىشناختيد به اين روز نمىافتاديد. اگر شما بشناسيد ملت ايران را، مىدانيد كه الآن جمهورى اسلامى پايبند اشخاص نيست. هى ننشينيد بگوييد كه كيك در حال احتضار است و ديگر لال شده و- نمىدانم- چى شده! اين دلخوشيها را به خودتان ندهيد. شما حالا دو سه سال است كه هى مىگوييد دو ماه ديگر اين جمهورى از بين