نامه [به آقاى سيد احمد خمينى (اندرزهاى اخلاقى- عرفانى)]
زمان: 26 تير 1363/ 17 شوال 1404
مكان: تهران، جماران
موضوع: اندرزهاى اخلاقى- عرفانى
مخاطب: خمينى، سيد احمد
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
نامهاى است از پدرى پير فرسوده، كه عمر خود را به مشتى الفاظ و مفاهيم به پايان رسانده، و زندگى خويش را در لاك خويشتن تباه نموده، و اكنون نفسهاى آخرين را با تأسف از گذشته خود مىكشد، به فرزند جوانى كه فرصت دارد تا چون عباد اللَّه صالحين در فكر رهانيدن خود از تعلق به دنيا كه دام ابليس پليد است، باشد.
فرزندم! كرّ و فرّ دنيا [1] و نشيب و فراز آن به سرعت مىگذرد و همه زير چرخهاى زمان خرد مىشويم و من آنچه ملاحظه كردم و مطالعه در حال قشرهاى مختلف، به اين نتيجه رسيدهام كه قشرهاى قدرتمند و ثروتمند، رنجهاى درونى و روانى و روحىشان از ساير اقشار، بيشتر و آمال و آرزوهاى زيادى كه به آن نرسيدهاند، بسيار رنجآورتر و جگر خراشتر است. در اين زمان كه ما زندگى مىكنيم و دنيا گرفتار دو قطب قدرتمند است رنج عذابى كه سران آن كشورها بدان مبتلا هستند و نگرانىهاى جان فرسايى كه هر يك از دو قطب در مقابل قطب ديگر دارند، قابل مقايسه با رنجها و گرفتاريهاى قشرهاى متوسط حتى فقير نيست. رقابت آنان يك رقابت عملى نيست بلكه يك رقابت جانكاه است كه كمر هر يك زير آن خُرد مىشود، گويى در مقابل هر يك، يك گرگ درنده با دهان باز و دندانهاى تيز ايستاده و قصد شكار او را دارد و اين رنج رقابت در همه اقشار هست، از ثروتمند و قدرتمند گرفته تا طبقات ديگر، لكن هر چه بالا برود به همان اندازه درد و رنج رقابت بالا مىرود و آنچه مايه نجات انسانها و آرامش قلوب است وارستگى