متعهد كه بعضى از اينها را من در طول انقلاب مىشناسم، فعاليت كردند، كتك خوردند، زجر كشيدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چيزى كه من را نگران مىكند اين است كه دنبال هر مطلبى يك شيطان هم پيدا مىشود كه مىخواهد آن را منحرف كند. شيطان، خداى تبارك و تعالى را- به تعبير من- تهديد كرد به اينكه من نمىگذارم كه بندگان تو اطاعت تو را بكنند. وقتى خودش رانده شد، گفت كه- من نمىگذارم آنها ديگر- نمىتوانى ببينى ديگر اشخاصى را كه به تو علاقهمند باشند، مگر آنهايى كه خالصاند. كليه چيزهايى كه در آن بوى اختلاف مىآيد اين بلا اشكال از شيطان است كه دشمن قسم خورده است كه ما را منحرف كند. من خوف اين را دارم كه در اين ماه مبارك رمضان كه ماه تهذيب نفس است و همه را خدا به ضيافت خودش دعوت كرده است، ما با صاحب خانه كارى بكنيم كه عنايتش از ما برگردد. گويندگان در مجالس، اهل منبر، اهل علم، خطباى جمعه، كسانى كه قبل از خطبه صحبت مىكنند بدانند كه مسئلهاى كه بنده را ناراحت كرده است و مىكند اين است كه در اين كشور اختلاف ايجاد بشود. آن روز من براى رفع اختلاف يك كلمه گفتم، دنبالش يك مسائلى پيش آوردند كه خودش اختلافانگيز بود. امروز من عرض مىكنم كه آقايانى كه در منابر در اين ماه مبارك يا بعدش، فرق نمىكند، خصوصاً ماه مبارك كه بيشتر منبر مىروند و بيشتر صحبت مىشود، بدانند كه اسلام از آنها مىخواهد كه با هم باشيد.
فرض مىكنيم كه يك مقام بسيار عالىاى هم از شما گرفته شده است،- فرض مىكنيم و حال اينكه نيست اين جور- اين موجب اين نمىشود كه شما خداى تبارك و تعالى را ناراضى كنيد از خودتان، براى اينكه من حالا در اين قصه پيروز نشدم- اگر اسم اين پيروزى باشد- رضاى خدا را در نظر داشته باشيد و خودتان را بنده خدا بدانيد كه هر طور پيش بياورد آن طور را راضى هستيد، همان طورى كه بندگان خالص خدا، اولياى معظم خدا اين طور بودند. هر چه براى سيد الشهدا- به حسب روايت- نزديك مىشد ظهر عاشورا و