بنشينند و ذكر بگويند و با خدا خلوت كنند. او بوده است، لكن انحصار نبوده است.
مسأله، مسئله دعوت به اجتماع، دعوت به سياست، دعوت به مملكت دارى، و در عين حال كه همه اينها عبادات است، عبادات جداى از سياست و مصالح اجتماعى نبوده است. در اسلام تمام كارهايى كه دعوت به آن شده است جنبه عبادى دارد. حتى در كارخانهها كار كردن، در كشاورزى كشاورزى كردن و در مدارس تعليم و تربيت كردن، همهشان مصالح اسلامى است و جنبه عبادى دارد ... [عمل] نكردند اين طور، از صدر اسلام؛ مصالح اسلام را همان طورى كه قرآن شريف فرموده است، پياده كنند [نكردند]، چون مىديدند كه با قدرتهاى خودشان مخالف است. از آن اول آنچه را از قرآن كه مىديدند با مصالح خودشان مخالف است، چون نمىتوانستند از قرآن بردارند، تعبير مىكردند، كج معنا مىكردند،- به- روحانيونى كه وابسته به خودشان بود وادار مىكردند كه اينها را كج معنا كنند، منحرف كنند قرآن را از آن چيزى كه هست. ولى بحمد اللَّه قرآن ماند بين مسلمين و نتوانستند قرآن را تحريف كنند و بردارند، اگر مىتوانستند، مىكردند.
لكن يكى از آنهايى كه مىخواست يك حرف را از قرآن بردارد، يك عربى شمشير را كشيد گفت: با اين شمشير ما جواب مىدهيم. نگذاشتند قرآن شريف دست بخورد، و همان طورى كه در زمان رسول اللَّه وارد شد الآن هم همان است، به غير او نيست. بنا بر اين ما يك همچو كتابى داريم كه مصالح شخصى، مصالح اجتماعى، مصالح سياسى، كشوردارى و همه چيزها در آن هست. البته با آن تفسيرهايى كه از اهل تفسير وارد شده است و ما به رأى خودمان نمىتوانيم قرآن را تأويل كنيم. ما بايد
ما از طريق وحى و از طريق وابستگان به وحى قرآن را اخذ مىكنيم و بحمد اللَّه از آن راه هم غنى هستيم. لكن انحرافاتى كه از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلاى به آن هستيم، اين انحرافاتى است كه آقايان ملاحظه مىكنند كه بر خلاف قرآن مجيد، دعوت به تفرقه، دعوت به جدايى، قرآن مجيد مىفرمايد كه: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ