فايدهاى ندارد. در ساير جاها، فرانسه هم همين طور، انگلستان هم همين طور، همه اينها چون سنگينى جنگ بر آنها واقع شده است و اينجا مىبينند غير مسائل ديگرى است، اينجا يك مسئله بالاتر از مسائل ديگر است، از اين جهت آنها تبليغاتشان هى زياد مىشود و تشرهايشان هى زياد مىشود، به خيال اينكه ما از اين تشرها مثلًا مىترسيم.
خوب، ما ديديم كه امريكا هيچ كارى از او نمىآيد. ايران آمد معلوم شد چكاره است.
در لبنان با اينكه يك عده زيادى نبودند، لبنانيها بسيارشان با خود آنها هستند، دولتشان هم كه با آنهاست، در لبنان آن طور وضع برايشان پيش آوردند كه هيچ كدامشان نماندند. فرانسه هم حالا دارد بهانه پيدا مىكند و فرار مىكند. خوب ما اينها را مىشناسيم كه اينها هياهوشان زيادتر است، يعنى اصل بناى استعمار از اول اين بوده است كه با هياهو كارش را پيش ببرد، با تشر كارش را پيش ببرد. مثلًا فرض كنيد يك مسئلهاى در مجلس سابق واقع مىشد، در زمانى كه مرحوم مدرس هم در آن مجلس بودند، يك قضيهاى واقع مىشد، آنها يك مسئلهاى را مىخواستند از ايران، يك وقت مىآمدند، اگر ايران يك سستى مىكرد، يك كشتى از انگلستان مىآمد در نزديكهاى درياهاى ما. همين اسباب اين مىشد كه اينها عقبنشينى مىكردند. از اين ور روسيه يك وقتى يك اولتيماتومى داده بود [1] و ارتشش هم شروع كرده بود به آمدن و در خود آنها هم اين را گفتند، يك چيزى را از مجلس مىخواستند هيچ كس جرأت نمىكرد صحبت كند، مرحوم مدرس رفت گفت، حالا كه ما بايد از بين برويم چرا با دست خودمان از بين برويم، بگذار آنها از بين ببرند. اين را ديگران هم قبول كردند و رأى بر خلاف دادند و هيچى هم نشد. اينها هميشه بنايشان اين است كه با هياهو و جنجال، يا خودشان يا به دست نوكرهايشان هياهو كنند، جنجال بكنند كه ما را عقب بنشانند و مسأله اين طور نيست. و من اميدوارم كه ان شاء اللَّه اين جنگ بزودى خاتمه پيدا كند و ان شاء اللَّه به نفع اسلام به نحو احسن خاتمه پيدا كند.
[1] اشاره است به اولتيماتوم حكومت تزارى روسيه به ايران در اوائل جنگ جهانى اول