وضع جنگ را ببينيد. امروز وضع جنگ اين طور است كه در هر صحنهاى كه وارد مىشوند اينها و ارتش اسلام وارد مىشود، سپاه پاسداران، بسيج، وارد مىشوند، پيشروى مىكنند، اسير مىگيرند. در همين آخر دو هزار مىگويند، دو هزار نفر اسير گرفتند، هيچ صحبتى نيست. اما از آن ور يك چيز تلويزيونى درست مىكنند، حالا البته آنها اهل فناند مىتوانند درست بكنند. آن وقت پريشب بود يا ديشب بود، مىگفت كه در تلويزيون كجا كه در لندن درست شده است، و نمايش داده شده است و در فلان جايى از اين خليج مثل اينكه بود، آنجا نمايش داده شده است، فهماندهاند به مردم كه چقدر ايرانيها كشته شدهاند. تمام لاشههاى اينها افتاده است در بيابانها، و عراقيها با شادى دارند دور و بر آنها مىگردند. اين عراقيهاى بيچارهاى كه گرفتار شدند خودشان، اين ارتش عراقى كه بيچاره شده است، هر وقت چهار تا پاسدارها را مىبينند فرار مىكنند همهشان، آن وقت يك همچه چيزى نمايش مىدهند. وضع دنيا اين طورى شده در تبليغات.
تبليغات وضعش بر اين شده است كه هر چه بتوانند بر خلاف اسلام، بر خلاف ايران به عنوان اينكه اين يك جمهورى اسلامى هست و اسلام را مىخواهد، دارند تبليغ مىكنند از هر طرف. جنگ با اين اهميتى كه هست الآن پيشروى دارد مىكند، و اين طور پيشروى كرده و همه را بيرون كردهاند تقريباً، تقريباً از ايران بيرون كردند، و الآن دارند پيشروى مىكنند. وقتى كه راديوها مىگويند، آنجايى كه خيلى خوب مىگويند، مىگويند بعضى ايرانيها اين جور مىگويند، عراقيها اين جورى مىگويند، اما معلوم نيست چه جورى است. آن وقتى كه زياد سيلى خوردند از آن ور مىافتند، مىگويند كه عراقيها پيش بردند، جلو آوردند، راندند ايرانيها را، انداختند به دريا، آنها نتوانستند شنا كنند رد بشوند، انداختند به آن آبها و آنها بيچارهها همه خفه شدند و مردند. اسير گرفتند، اسيرهاى بچه هشت ساله، اين ايران، بچههاى هشت ساله را مىفرستند به جنگ! وضع تبليغات اين طور شده. ما تبليغاتمان هر چه هم زياد بشود البته به پاى آنها نمىرسد.
خوب همه رسانههاى گروهى دست آنهاست. اما ما بايد تبليغ كنيم.