كارخانهها، در كشاورزى وادار كنند به اينكه- با ايادى خودشان، وادار كنند به اينكه- سستى كنند در امر كشاورزى كه در رأس امور يك كشور امثال كشور ماست، و آنهايى كه در كارخانهها كار مىكنند وادار كنند به كمكارى، و كارهاى ديگر، از آنجا نقطه شكست ما شروع مىشود.
تكليف شرعى در انتخابات
و چون امروز روزى است كه بايد راجع به تكليف خودمان در انتخابات عرض كنم، بايد عرض كنم كه يكى از امورى كه مطمح نظر آنهايى است كه مىخواهند اين انقلاب را به شكست برسانند قضيه مجلس است. مجلس يك چيز سهلى نيست كارش. مجلس يك چيزى است كه در رأس همه امورى كه در كشور است واقع است. يعنى مجلس خوب همه چيز را خوب مىكند و مجلس بد همه چيز را بد مىكند. و لهذا آنهايى كه قبلًا در اين كشور حكومت داشتند سعيشان اين بود كه مجلس را نگه دارند. آن وقتى كه ديگر مجلس تحقق پيدا كرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پيدا شده بود، سعى مىكردند كه مجلس را به دست بياورند. آن وقت كه نمىتوانستند با فشار مردم را الزام كنند بايد كيك را چيز بكنيد، آن وقت با حيلهها مىكردند، ايادى خودشان، در بلاد، و مردم بيچاره را يا اغفال مىكردند يا خانها وادار مىكردند و وقتى كه رضا خان آمد در كار، ديگر قضيه، قضيه اين بود كه دست شاهنشاه بود، همه چيز دست او بود. البته اين آخر هم همين جور بود. فرماندارها هر جا بودند مأمور بودند كه در آنجا اين آدم را از صندوق بيرون بياورند. بتوانند مردم را وادار كنند به اين كار؛ نتوانستند صندوقها را عوض بكنند، نتوانستند صندوقها را بد بخوانند و همه چيز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مأيوس شده بودند كنار رفته بودند، راه ديگر باز بود. يكى از امور بسيار مهم كه آنها كارهاى خودشان را با آن انجام مىدهند مأيوس كردن قشرهاى مختلف كشور است. مأيوسشان بكنند از اينكه ما كار ازمان مىآيد. كوشش داشتند در رژيم سابق به اينكه مردم را از همه چيز مأيوس كنند، «ما نمىتوانيم، بايد از غرب درست بشود، ما همسايه كذا داريم». كوشش مىكردند در اين معنا و كسانى كه در مجلس پيدا مىشد