مىبينند مع ذلك عملشان بر ضد است. نه اينكه مثل ساير متعارف مردم باشد. عمل سران- دولت- دولتهاى اسلامى به ضد اسلام است و فرق دارد با عملهاى اشخاصى كه يك قدرى فرض كنيد كه خلاف مىكنند. آنها در رأس واقع شدند و آنها اعمالشان بر خلاف حكومت اسلامى است، بر خلاف سيره پيغمبر اسلام است، بر خلاف عملهاى اهل بيت اسلام است، بر خلاف اينهاست الآن. و ما دنيايمان يك همچه دنيايى است.
مدعيها خيلى زياد و ليكن واقعيت همين است كه همه مىبينيم و مىبينيد، و تا چه وقت بشود كه يك همچه مطلبى منعكس بشود و منقلب بشود. البته انقلاب كلىاش با ظهور امام زمان- سلام اللَّه عليه- است ولى خوب، ما تكليف داريم. اين درست است، اما ما تكليف داريم تكليف اين است كه ما جدّيت كنيم در اينكه هر چه مىتوانيم قوّههايمان را سر هم بگذاريم كه جلو بگيريم از اين مسائل.
نصيحت به دولتهاى اسلامى
و ما نصيحتمان هميشه، ملت ايران و گويندگان ايران نصيحتشان هميشه بر دولتهاى اسلامى اين بوده است كه آقا، بياييد با هم مجتمع بشويم! بياييد با هم باشيم! ما نمىخواهيم بياييم ممالك شما را بگيريم، ما مملكت گير نيستيم، لكن مدافع از حق خودمان هستيم. خوب، ما به اين حرفمان هميشه پايبند بودهايم. از اول حرف ما يك كلمه بوده تا حالا. نه آن وقت مىگفتيم كه عرب مقابل عجم، مجوساند اينها يا آنها چه هستند، نه آن وقت ما اين حرف را مىزديم، نه حالا، نه بعدها. حرف ما يكى است كه مسلمانها با هم مجتمع بشوند، و اين گرگهايى كه ريختهاند به جان مسلمين، اينها را از بين ببرند. كنارشان بزنند. دستشان را كوتاه كنند. مىگويند نمىشود، خوب، ما ديديم ايران كرد و شد. ايران با يك جمعيت كمى و با نداشتن هيچ نيروى صحيحى، خوب، ريختند در خيابانها كار خودشان را كردند و طاغوت را از بين بردند و دست امريكا و شوروى و همه را هم كوتاه كردند. چرا نمىشود؟ وقتى ملتها بخواهند چرا نمىشود؟ ما حرفمان اين است كه دولتها بيايند قبل از اينكه خود ملتها قيام بكنند خود دولتها بيايند خاضع بشوند با هم، دوست بشوند با هم. يك جلسهاى درست كنند، همه رئيس جمهورها بنشينند پيش