است كه اين عمل را به آنجا مىرساند كه «لا يُوازِى عِبادَةَ الثَّقَلَيْن» [1] انگيزه عمل است كه چند تا قرص نان جو را كه اهل بيت- عليهم السلام- به فقير و اسير و چه مىدهند در قرآن چند آيه براى او مىآيد. [2] آن چيزى كه هست اين است كه انگيزه عمل الهى است، وقتى الهى شد جبرانش الهى است. شما جوانهاى عزيزى كه الآن براى اسلام داريد خدمت مىكنيد، و مطمئن باشيد كه ارزش بسيار زياد داريد شما، توجه به روحيات خودتان بكنيد كه نبادا در اين امر شيطان دخالت بكند. قدرت دستتان هست، نبادا كه اين قدرت را اعمال بكنيد در يك جايى بر خلاف. مراقبت كنيد از خودتان. مواظبت كنيد از خودتان. اينكه من عرض مىكنم، مخصوص به شما نيست، همه ما بايد اين مطلب را در نظر داشته باشيم.
همه ملت ما، همه انسانها بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه قدرت را به جاى خودش اعمال كنند. انبيا قدرتشان را به محل خودش انجام مىدادند. حضرت موسى عصايش را مىبرد با فرعون مقابله مىكرد، با ديگران با آن محبت بود. پيغمبر اكرم قدرت خودشان را براى سركوبى اشخاصى كه از جهات آدميت خارج شدهاند، از مرز انسانيت خارج شدهاند و مردم را دارند به تباهى مىكشند اعمال مىكرد. قدرتها بايد اعمال اگر شد براى جلوگيرى از فساد باشد نه خودش فساد بياورد.
فرق ما بين شما عزيزان و آن اشخاصى كه در جبههها جنگ مىكنند، با آنهايى كه در مقابل شما هستند، صورت عمل كه يك صورت است، آنها مىكشند شما هم مىكشيد، اما كشتن شما يك عمل عبادى است و كشتن آنها يك عمل جنايى است. اين روى انگيزهاى است كه هست، روى معنايى است كه اين دو عمل دارند، نه روى صورت عمل است. شما براى خدا جهاد مىكنيد، آنها براى شيطان جهاد مىكنند. آنها تبع شيطان هستند و شما تبع خدا هستيد. اين فاصله ما بين اين دو امر است. توجه كنيد كه اين محفوظ بماند.