بين مىرود، براى اينكه يك قاضى در فلان جا چه كرده، اين براى اسلام نيست. نبايد ما خودمان را گول بزنيم. بنشينيد آخر شب فكر كنيد. محاسبه يكى از امورى است كه در سير انسانى بايد باشد كه در آخر شب فكر كند به اينكه- نمىگويم در من هست، من هم پايينتر از ديگران- حساب كند انسان به اينكه تو امروز كه با اين آقا اختلاف دارى و حالا شديد دو دسته، يك دسته دنبال آن آقا، يك دسته دنبال آن آقا، ريشهاش چى است؟ براى خداست؟ اين عيبى كه شما در او مىگوييد، در خودتان نيست؟ اين چيزى را كه در ديگران بزرگ مىشماريد و در خودتان هر چه مىتوانيد كوچكش مىكنيد و پردهپوشى مىكنيد، اين عمل شيطانى نيست؟
اختلاف و شكست جمهورى اسلامى، گناهى نابخشودنى
اگر از اختلاف ماها، آن هم اختلافى كه من شك ندارم در سر دنياست، نه براى خدا، اگر اين اختلافات موجب اختلاف بين مردم بشود و موجب اين بشود كه شكست بخورد جمهورى اسلامى و تا قرنها نتواند سرش را بلند كند، اين جرمى است كه خدا مىبخشد برما؟ بايد توجه بكنيم ما. نبايد ما هى به خودمان مغرور بشويم و حسن ظن به خودمان داشته باشيم كه اين ماييم كه چه هستيم و ديگران نيستند. بايد به ديگران ما حسن ظن داشته باشيم و اعمالشان را حمل به صحت بكنيم و نسبت به خودمان سوء ظن داشته باشيم و اعمالمان را تفتيش بكنيم كه براى چى است، چرا من اشكال مىكنم. آنهايى كه به جمهورى اسلامى اشكال مىكنند بايد بين خودشان و خدا بنشينند يك وقتى فكرش را بكنند كه امروز آيا اسلام بيشتر در ايران ظهور دارد يا زمان طاغوت؟ امروز آيا مظاهر اسلامى بيشتر است يا در زمان طاغوت؟ اگر اشكال كردند و گفتند اصل جمهورى اسلامى كذاست، اين ريشهاش يك ريشه شيطانى است كه در قلب انسان هست، خودش هم نمىفهمد، خيال مىكند براى خدا دارد جمهورى اسلامى را تضعيف مىكند، و اين اشتباهى است كه انسان دارد؛ مگر اينكه انسان واقعاً مراقب خودش باشد، محاسبه كند از خودش، مجاهده بكند تا بتواند تشخيص بدهد كه من كه دارم اين حرف را مىزنم خودم