آن عدالت اجتماعى و عدالت حقيقى را كه حضرت امير قدرت بر پياده كردنش داشت، نمىتوانيم ماها و هيچ كس، قدرت نداريم كه پياده كنيم، لكن اگر آن الگو پيدا شده بود و حالا هم ما بايد به يك مقدار كمى كه قدرت داريم تمسك كنيم. تمسك به مقام ولايت معنايش اين است كه،- يكى از معانىاش اين است كه- ما ظِلّ آن مقام ولايت باشيم. مقام ولايت كه مقام توليت امور بر مسلمين و مقام حكومت بر مسلمين است، اين است كه چنانچه حكومت تشكيل شد، حكومت تمسكش به ولايت امير المؤمنين و اين است كه آن عدالتى كه امير المؤمنين اجرا مىكرد، اين هم به اندازه قدرت خودش اجرا كند. به مجرد اينكه ما بگوييم ما متمسك هستيم به امير المؤمنين، اين كافى نيست، اين تمسك نيست اصلش. وقتى كه حكومت الگو قرار داد امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- را در اجراء حكومتش، در اجراء چيزهايى كه بايد اجرا بكند، اگر او را الگو قرار داد، اين تمسك كرده است به ولايت امير المؤمنين. چنانچه او الگو نباشد، يا اينكه تخلفات حاصل بشود از آن الگوى بزرگ، هزار مرتبه هم روزى بگويد «خدا ما را از متمسكين قرار داده است»، جز يك كذبى چيزى نيست. و مجلس كه از مقامات بلند يا بلندترين مقام كشورى است، چنانچه الگو قرار داد آن چيزى كه امير المؤمنين مىخواست، و آن عدالتى را كه آن در همان برهه كمى كه به او مجال دادند- خيلى كم مجال پيدا كرد- اگر الگو قرار بدهند آن را براى اينكه احكام را و امورى كه بايد محوّل به آنهاست به آن نحو اجرا بكنند، به آن نحو تصويب بكنند و دقت بكنند، آن وقت مىشود گفت كه مجلس ما هم از متمسكين به امير المؤمنين هستند. و ما چنانچه مجلس نتواند اين كار را بكند، يا خداى نخواسته نخواهد اين كار را بكند، يا بعض افراد نگذارند كه اين كارها بشود، آن وقت ما نمىتوانيم بگوييم كه يك مجلس متمسك به ولايت امير المؤمنين داريم. و هكذا قوّه قضائيه، اگر قوّه قضائيه هم تبعيت نكند از آن قضاء امير المؤمنين كه «