ايرانى كه الآن به هم خورده است و هرج و مرج است و ارتشى ندارد و چيزى ندارد حمله كن و اسم خودت را مثل اسم سعد وقاص كن [1] و خودت را بگو فاتح قادسيه. غافل از اينكه اينجا بچههاى نارسشان هم، بچههاى كوچكشان هم در مقابل او ايستادهاند و تا هستند نمىتوانند اينها يك همچو كارهايى را انجام بدهند.
مباهات به وجود جوانان رزمنده
شما برادرها با قدرت ايمانى و با قدرت اسلامى اين پيروزيها را به دست آورديد، خصوصاً، با اين پيروزى اخير تنگه چزابه به آنها فهمانديد كه افكارتان غلط بوده است و آرزوهايتان بر باد است. و من همان طورى كه گفتيد دعا كنم، من هميشه به شما دعا مىكنم، من دعاگوى شما هستم و من شما را دوست مىدارم شما برادران من هستيد، فرزندان من هستيد و من در محضر خداى تبارك و تعالى به اين پيروزيهاى شما كه پيروزيهايى است كه با تعهد اسلامى، براى اسلام است من افتخار مىكنم. مباهات مىكنم به درگاه خدا كه در يك همچو مقطع از زمان واقع شدم كه جوانان ما اين طور هستند؛ در يك مقطع از زمان واقع شديم كه [كوتاه شد] دست آنهايى كه به واسطه تبعيت از امريكا جوانهاى ما را به فساد مىكشاندند و با همه قدرت، همه تبليغات و با درست كردن مراكز فحشا، مراكز قمار، مراكز خمارى و جلسههاى فاسد، جوانهاى ما را مىخواستند به فساد بكشند و خداى تبارك و تعالى به داد ما رسيد، به داد كشور ما رسيد، به داد ملت ما رسيد و شما جوانها را بسيج كرد، بسيج الهى شما را كرد كه حفظ كنيد اين كشور را و دست رد به سينه تمام شياطين و قدرتمندان بزنيد و شما پيروز هستيد.
خداوند ان شاء اللَّه، شما را همان طور كه در اينجا پيروز كرده است بعدها هم پيروز كند.
خداوند شما را پيروز كند بر شيطان باطنى و شما را بر نفس خودتان پيروز كند تا ان شاء اللَّه، وقتى كه به محضر خدا رفتيد با نشانههاى افتخارآميز در خدمت او برويد.
و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.
[1] سعد بن ابى وَقّاص؛ از اصحاب رسول اكرم (ص) و سردار فاتح اسلام در نبرد قادسيّه با سپاهيان ساسانى.