را با حوزههاى علمى آشنا كنند، علماى آنجا هم كوشش كنند كه اهل علم آنجا و جوانهاى تحصيلكرده و محصل آنجا را با دانشگاه نزديك كنند، هماهنگ كنند، اگر اين دو قشر هماهنگ بشود و اگر صالح بشود اين دو قشر دانشمند، كشور ما هيچ نقصى ديگر نمىتواند پيدا بكند. همه مصيبتها براى اين است. يك فردى كه رفت در دانشگاه و به آن طور فساد بيرون آمد، كه امثال اشخاصى كه شما مىدانيد، البته يك كشور را به باد فنا خواهد داد و اگر صالح باشد هم، صلاح در يك كشورى ايجاد خواهد شد. «اذا فَسَدَ العالِمْ فَسَدَ الْعالَم» [1] عالم را عالم فساد مىكند، توده مردم فاسد نمىكند.
قطعنامه كنفرانس فاس
الآن ما از دست علماى اين دو ابرقدرت داريم رنج مىكشيم. براى اينكه، آنها علماى فاسد، علماى سوء هستند. اين رنجى كه ما داريم از اين كشورهاى اسلامى خودمان مىبريم، شما مىدانيد كه در فاس [2] چه گذشت؟ و بعد از او اسرائيل چه كرد؟ راجع به فاس خيلى حرف زده شده است. من آنها را ديگر تكرار نمىكنم. راجع به، يك كلمه من صحبت مىكنم كه آيا اين بندى كه، بند هفتم كه ادعا مىشود، بعضى از آنها ادعا مىكنند كه اسرائيل به رسميت شناخته نشده است، آيا شناخته نشده است؟ يا فقط شناخته شده است، يا شناخته شده با يك امر زايد؟ وقتى كه كشورهاى اسلامى مىنشينند با هم و از شوراى امنيت مىخواهند كه بيايد و امنيت را در همه كشورهاى منطقه، امنيت را در اينجاها تأمين بكند، اسرائيل از كشورهاى منطقه نيست؟ هست؟ اگر هست، استثنا شد در اين كنفرانس فاس يا استثنا نشد؟ خوب استثنا كه نشده، از كشورهاى منطقه هم هست.
خوب، وقتى شما همه گفتيد كه بايد اسرائيل همان طورى كه حجاز، همان طورى كه لبنان، همان طورى كه جاهاى ديگر تأمين بشود و امنيت باشد، به طورى كه اگر يكيشان بخواهند به ديگرى تعدى بكنند، شوراى امنيت جلويشان را بگيرد، اين معنايش اين