شماها خيال مىكنيد كه آلمان، انگلستان و در رأس همه، امريكا، صلاح شما را مىخواهد؟ شوروى صلاح شما را مىخواهد؟ آنها صلاح خودشان را مىخواهند. آنها شماها را به بند مىكشند تا از شما استفاده كنند. آن روزى كه ببينند استفاده نمىتواند بكنند، شما را دور مىاندازند و همراهى با شما نمىكنند. شما بياييد امروز كه ملت ايران قيام كرده است و مىبينيد كه تا چه اندازه پيشرفت كرده است و همه قدرتها را اجازه نداده است كه دخالت بكنند در كشور خودش، با اينها همقدم بشويد تا همه با هم- هر كس در كشور خودش مستقل، لكن همه با هم- در مقابل قدرتهايى كه مىخواهند ما را از بين ببرند و ما را مستعمره خودشان- و لو مستعمره نو باشد- قرار بدهند، از چنگال آنها نجات پيدا كنيم. شماها تا كى مىخواهيد اسير امريكا باشيد و اسير مستشاران امريكا؟ شما ديديد كه ملت ايران مستشاران امريكايى را به دور ريخت و خود الآن همه چيز خود را دارد اداره مىكند و اگر مهلت به او داده بشود، آن چنان قدرتى خواهد پيدا كرد كه نتواند كسى دخالت در كشورش بكند و طمع طمعكاران و آدمخواران را از اين كشور تا آخر قطع كرده است و مىكند، ان شاء اللَّه.
ايران، خطر براى امريكا، رحمت براى منطقه
وارد شدن ما در عراق نه براى اين بوده است كه ما عراق را مىخواهيم تصاحب كنيم يا بصره را. ما وطنمان بصره و شام نيست، ما وطنمان اسلام است. ما تابع احكام اسلام هستيم. اسلام به ما اجازه نمىدهد كه يك كشور مسلمى را ما تحت سلطه قرار بدهيم و ما نخواهيم [خواست] هيچ وقت؛ توجه به اين نخواهيم پيدا كرد. شماها چه داعى داريد كه دائماً دم از اين مىزنيد كه ايران خطر است براى ما؟ ايران خطر است براى امريكا، ايران خطر است براى شوروى، نه براى شما. ايران رحمت است براى شما. شما بياييد و به ايران دست برادرى بدهيد تا بفهميد لذت برادرى را و بفهميد كه زندگى استقلالى در مقابل آن همه چيزهايى كه طمع داريد از خارجيها [يعنى چه.] زندگى استقلالى از همه آنها بهتر است. چرا شما با ايران مخالفت مىكنيد؟