مىخواهيم، اما صلح بىقيد و شرط. معنايش اين است كه شما همين جا كه هستيد باشيد يا خير، برويد بيرون، لكن ديگر باقىاش هر چه هست، شده است ديگر؛ هر چى مىخواهد بشود شده است؟ نخير، اين به حيثيت اسلام ضرر مىزند اين طور اغماض و حق ندارد كسى اين طور اغماض كند. البته راه دادن براى رفتن به سوريه براى برطرف شدن [سوء تفاهمها] با آنها يك مسئلهاى نيست كه شما به ما منت داشته باشيد؛ ما به شما منت داريم اگر روى قواعد عادى باشد. البته چون يك تكليف الهى است. به هيچ كس هم منت نداريم. اما نبايد شما از ما يك چيزى بگيريد كه مىخواهيم بياييم كمكتان؛ شمايى كه مىگوييد كه ما با اسرائيل مخالف هستيم و مىدانم كه شما دروغ مىگوييد كه شرط اينكه شما بياييد از اينجا رد بشويد اين است كه صلح بشود و هر چى كه ما كرديم ديگر هيچ. اين معناى صلح است؟ اين معناى راه دادن است؟ شما معلق مىكنيد راه دادن را به چيزى كه نشود.
دنيا بايد اين را بداند كه ما حاضريم صلح كنيم، حاضريم پيش برويم در آنجا، لكن در عرض اينكه اينها دارند كنار مىروند و يكى از شرايط را مىگويند. ما خودمان مىپذيريم در عرض اين دو گروه بيايند. در همين پانزده روزى كه اينها بنا دارند، فرض كنيد كه دروغ نمىگويند، مىخواهند بروند، در عرض اين، بيايد يك گروه مورد توجه همه، بين المللى، بيايد رسيدگى كند به اين جرمهايى كه اينها كردهاند، به اين خسارتهايى كه به شهرهاى ما وارد شده، به روستاهاى ما وارد شده. البته يك خسارتهايى به ما وارد شده است كه قابل جبران نيست و آن جوانهاى ماست. اين ديگر قابل جبران نيست. اينها آن طرف بايد در آن پيشگاه خدا بايد اينها رسيدگى بشود. در عرض اينكه شما مىگوييد ما كنار مىرويم و بياييد ما ديگر راه مىدهيم به شما، در عرض اينكه شما كنار مىرويد، يك گروه بيايند رسيدگى كنند به اينكه جنايات را چقدر بوده، چقدر ضرر زدهايد شما به ايران. و يك گروه توافق كنيد بيايد كه رسيدگى كند به اينكه مجرم كى است. اينها وقتى حاصل شد، [ما صلح مىكنيم] اما راه دادن شما به ما براى رفتن آنجا شما بايد يك چيزى هم دستى بدهيد كه ما مىخواهيم برويم با دشمنهاى شما جنگ بكنيم. اگر شما راست