شما مقايسه بكنيد اين جمهورى اسلامى را در زمان ما، مقايسه بكنيد اين سران جمهورى اسلامى در كشور ما و اين حزب جمهورى اسلامى در كشور ما [را] مقايسه بكنيد با هر كشورى كه مىخواهيد انتخاب كنيد. شما هر كشورى را كه انتخاب كنيد، من گمان نمىكنم كه روى هم رفته، مثل اين كشور ايران، اين طور كه ملت به حسب نوع و حكومت و مجلس و رؤسائى كه هستند و در كارها دخالت مىكنند و اداره مىكنند كشور را، شما گمان ندارم كه نظيرى برايش پيدا بكنيد.
من نمىخواهم بگويم كه ما نقيصه نداريم، الى ما شاء اللَّه نقيصه داريم و الى ما شاء اللَّه ما هواهاى نفسانى داريم، لكن به مقايسه ما مىخواهيم حساب كنيم. نه اينكه صد در صد جمهورى اسلامى الآن آن خطى را كه انبيا مىخواستند، طى مىكند، يا حزب جمهورى اسلامى يا ساير نهادهائى كه در كشور هست؛ ما هيچ يكمان مدعى نيستيم كه تمام اينها صد در صد تمام است، لكن مدعى اين هستيم كه يك نسيم روحانى از جانب خداى تبارك و تعالى به اين كشور وزيده است، يك بارقه الهى به اين كشور تابيده است و به واسطه همين نسيم روح بخشى كه با عنايت حق تعالى در اين كشور وزيده است، اين كشور را رو به اسلام و آمال انبيا دارد سوق مىدهد، و لو اينكه در بسيارى از جاهايش اشتباهات هست و بسيارى از اشخاص ناباب هم در گروهها وارد شدهاند، لكن ما روى هم رفته، مطلب را در هر جامعهاى بايد حساب بكنيم. در يك جامعه، ما نمىتوانيم بگوييم كه افراد همهشان سالمند. در تمام دوره دنيا، زمان انبيا و بالاترين زمانى كه بشر يك رأسى داشته است مثل انبيا، و در اسلام مثل رسول اكرم، مع ذلك، وقتى كه حساب مىكنند، حساب جامعه را بايد بكنند، نه حساب افراد را؛ ببينيم جامعه رو به اصلاح و صلاح است يا جامعه رو به انحطاط است.
من نمىخواهم بگويم كه جوامع بشرى و افرادى كه در ساير جوامع زندگى مىكنند،