ادب بياموزد، جهتيابى علم و عمل را بياموزد، هيچ قدرتى نمىتواند بر او حكومت كند.
جهالت مردم؛ گرفتارى بزرگ ما در طول تاريخ
تمام گرفتاريهايى كه ما در اين طول مدت تاريخ داشتيم بهرهبردارى از جهالت مردم بوده است. جهالت مردم را آلت دست قرار دادند و بر خلاف مصالح خودشان تجهيز كردند. اگر علم داشتند؛ علم جهتدار داشتند، ممكن نبود كه مخرّبين بتوانند آنها را به يك جهتى كه بر خلاف آن مسيرى است كه مسير خود ملت است تجهيز كنند. علم و سواد است با آن جهتى كه بايد به او توجه كرد، كه مىتواند ملت را از همه گرفتاريها نجات بدهد. و نمىتوانند كسانى كه مىخواهند اين نهضت را، اين نهضت اسلامى را به خلل برسانند، و نمىتوانند ببينند كه اسلام در اين مملكت پياده دارد مىشود. اين علم است كه مىتواند جلوى اين فسادها را بگيرد. اگر ملت ما علم را، آن علم جهتدار را ياد بگيرند، تربيت بشوند، در مقابل علم، در پهلوىِ علم هم تربيت باشد؛ تربيت دينى، تربيت الهى، تربيت انسانى و هم علم، اگر اين دو حربه در دست شما باشد، كسى نمىتواند به شما تعدّى كند، كسى نمىتواند استبداد را برگرداند. و اگر اين علم نباشد مردم را توجيه مىكنند به جايى كه باز هم آن مسائل سابق برگردد، و آن استبداد سابق و آن وابستگيهاى سابق.
شما سوادآموزان در تمام كشور بدانيد كه يك خدمتى داريد به اين انسان مىكنيد كه بالاترين خدمتهاست. و روستاييان و ساير قشرهاى بيسواد بدانند كه اين خدمت، خدمتى است كه بايد آنها به جان ودل قبول كنند. و اين طور كه گمان كنند ما نمىتوانيم، اين طور نيست. هر انسانى مىتواند سوادآموزى كند و مىتواند انسان بشود. علم از مَهْد تا لَحَد است.
اطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ الَى اللَحَدِ» [1] از بچگى تا نزديك مردن. دنيا بايد با علم و با علم جهتدار اداره بشود. پيرمرد و پيرزن هم مىتوانند آموزش ببينند، مىتوانند تحصيل كنند، مأيوس از خودشان نباشند.
جوانها، پيرها، بچهها، روستاييها، شهريها همه بايد كمك كنند و اين امر مهمى [است]