بودند، اگر خداوند تبارك و تعالى در دل اينها آن ترس را نينداخته بود، ممكن بود كه در يك روز همه ما را از بين ببرند، برايشان امكان داشت، لكن همچو شد كه استعمال اسلحه نتوانستند بكنند؛ يعنى هيچ بمباران نكردند ايران را. تهران را اينها مىتوانستند بكنند. امر هم گاهى كرده بودند بالايىها، پائينىها نشنيدند از آنها. اين يك نصرتى بود كه خدا به ما داد كه ما كه هيچ نداشتيم؛ يعنى نه نظامى بوديم، و نه ملت ما نظامى بود كه اينها مشق نظامى نكرده بودند؛ اينها مدرسه نظام نرفته بودند؛ و هيچ ابزار جنگى هم نداشتيم. هر چه بود دست دشمن بود. هم نظام را آنها داشتند و قدرت نظامى داشتند و تحصيلات نظامى داشتند و اينها و ما نداشتيم؛ و هم همه ابزار دست آنها بود و ما نداشتيم. مىتوانستند اينها آب و برق را از تهران يا از شهرستانها ببرند، شما را در تشنگى بگذارند؛ خداوند منصرفشان كرد. كارى كرد خدا كه آن چيزهايى كه و حربههايى كه دست آنها بود استعمال نتوانستند بكنند. حالا از خوف بود، انصراف بود، هر چه بود، اين پيروزى شما مهمش اين معنا بود كه دشمن را يا به خوف يا به انصراف از كار انداخته بود، و لهذا در آن شبى كه اينها بنا داشتند كه كودتا كنند، همان شبهاى آخرى كه ما در تهران بوديم و اينها مىخواستند كودتا كنند، و بعدها ما فهميديم، همان وقت كه اعلام حكومت نظامى در روز كردند كه- حكومت نظامى- روز هم بايد مردم بيرون نيايند، بعد ما فهميديم كه اينها بناى بر اين داشتند كه حكومت نظامى بكنند در روز و تانكها و توپها، همه را بياورند مستقر كنند در خيابانها و شب وارد بشوند و همه اشخاصى كه احتمال مىدادند كه با آنها مخالف باشند بكشند، خدا اين را هم خنثى كرد به اينكه يك جورى شد كه مردم اطاعت نكردند و روز هم بيرون آمدند؛ همه ريختند بيرون. اينها يك چيزهايى بود كه با دست غيب انجام گرفت و شما را پيروز كرد.
پاكسازى افراد ناصالح از ادارات
ما الآن در بين راه هستيم؛ يعنى مانع را برداشتيم، ديگر اينها، اين ريشههاى گنديده، نمىتوانند ديگر مانع بشوند. مانع از سر راه برداشته شده. لكن حالا ساختن مىخواهد و پاكسازى مىخواهد. من مىدانم كه نه در ادارات طرف شما، نه ادارات طرف آن آقايان،