درمىآيد، تمام مستضعفين صداشان درمىآيد، كه نه آب داريم و نه برق داريم. خوب، از شما مىپرسم، شمايى كه نه آب داريد نه برق، تازه اين كار شده؟ مىگويند نه، از سى سال، چهل سال، از اول اين جور بوده. خوب، از اول اين جور بوده، به ما چه؟ از ما چه طلبى داريد شما. از اول اين جورى بوده. اينها كه دارند مىسازند. اگر بگوييد هيچ كارى نكردند، نخير! خيلى كار كردند. اين قدر جاها را لولهكشى كردند و آب بردند و آب رساندند. اين قدر جادهها را ساختند. در هر جا كه برويد اين مسائل هست. خانهها زياد ساخته شده. اما براى چند ميليون جمعيت به اين زودى درست نمىشود. آنها هم قبول دارند كه البته خيلى از چيزها مانده است. اما نه اين است كه كارى نكردند؛ تا حالا هيچ كارى نشده؛ انقلاب شده مثل اول! اگر انقلاب مثل اول [است] كه شما اينجا نشسته بوديد! اگر شما اينجا آمده بوديد، وقتى بيرون مىرفتيد جايتان تو حبس بود. انقلاب شده مثل اول يعنى چه؟ اينها تضعيف مىكنند روحيه شما را. شما قوى باشيد؛ قدرتمند باشيد. با همان قدرتى كه همچو سد بزرگى را شكستيد جلو برويد، درست مىشود مملكتتان. نترسيد از اين حرفها. يك دستهاى ماندند، از اين دستههايى كه مثل دزدها هستند كه سر گردنه مىروند دزدى مىكنند! من خودم اطلاع [دارم] يادم هست از آن وقتها، از زمان احمد شاه يادم هست، كه ما مبتلا بوديم به دزديها. مبتلا بوديم به اين اشخاصى كه مىآمدند، مثل رجبعلى و مثل آن نايب حسين كاشى و مثل آن ميرزا ... [1] و اينها، كه شما حالا اسمهايشان را هم نشنيديد، مىآمدند غارت مىكردند. دهاتى كه ما در آن بوديم غارت مىكردند. اصل حكومت در كاشان نمىتوانست كارى بكند. همهاش اين غارتگرها بودند. غارتگرها آنجا غارت مىكردند؛ همه كارها را انجام مىدادند. منتها زمان رضا شاه همه غارتها را منحصر كردند به يك غارتگر! همه را سركوبى كردند، يك
[1] اين افراد از ياغيان دوران اواخر سلطنت قاجار هستند. معروفترين آنها نايب حسين كاشى است كه در منطقه بزرگى از مركز ايران، حكومت خودمختار تشكيل داد و داراى لشكر و سپاه بود. اين فرد، سرانجام به دعوت وثوق الدوله- نخست وزير وقت- به تهران رفت. مأموران وثوق الدوله، او و پسرش ما شاء اللَّه خان سردار را دستگير و اعدام كردند و بدين ترتيب، غائله نايب حسين به پايان رسيد.