يك توطئهگرى را، يك توطئهگرهايى را كه فسادشان براى ملت ثابت است، جلويشان را مىگيرند، فريادشان در مىآيد كه اى كذا و كذا! اگر جلوى يك فحشايى را بخواهند بگيرند، باز هم صداى اين آقايان درمىآيد كه آزادى نيست! لكن اگر كسى بخواهد يك عملى بكند كه براى كشورش مفيد است، براى آتيه كشورش مفيد است، بيمه مىكند استقلال كشور را، صدايشان درمىآيد كه چرا بايد اين طور بشود؟ مىخواهند سانسور كنند. اشخاصى هستند كه سانسورچى هستند با قلمهاى خودشان؟ زورشان نمىرسد كه با عمل بروند جلو بگيرند، با قلمهاى خودشان مىخواهند سانسور كنند! حتى مجلس خبرگان را مىخواهند سانسور كنند، انتقاد مىكنند.
ريشه انتقادهاى مخالفين
وقتى ريشه انتقاد را بررسى بكنيد، مىبينيد كه ريشه انتقاد برمىگردد به اينكه اگر اين درست بشود، بر خلاف امپرياليسم [است]! بر خلاف مقاصد آنهاست. ريشه اين است، لكن در لفظ، جور ديگر جلوه مىدهد. الآن ما گرفتار يك همچو مسائل هستيم، و جوانهاى ما هم گرفتار اين وابستگى به غرب را دارند. ما بايد همه دست به دست هم بدهيم و اين گرفتارى را بيرون كنيم. غرب را فراموش كنيد. من فكر مىكردم كه اگر ما بتوانيم يك ديوارى مثل ديوار چين بين شرق و غرب بكشيم، بين ممالك اسلامى و چه بكشيم، ديوار زمينى و هوايى كه مملكت ما از دست آنها نجات پيدا كند، و ترقياتشان را هم ما عذرش را بخواهيم، به نفع ما بيشتر است. حتى آنهايى كه به اسم «ترقى» به ما مىدهند.
رابطه با ابرقدرتها، رابطه گرگ و بره!
شما ملاحظه كرديد كه در زمان محمد رضا، اين خائن بدبخت- كه حالا نمىدانم آيا صحيح است كه مىخواهد به جهنم برود باز توطئه است اين، الآن در دست بررسى است چه قدر از ذخاير اين مملكت براى خريد يك ابزارهاى جنگى كه خود ايرانيها نمىتوانند استعمالش كنند چه قدر ذخاير ما، بودجه اين مملكت، صرف شد براى