هست، توطئه در كار باشد، جلويش را بگيرند، اين اسمش اختناق نيست. اين اسمش جلوگيرى از فساد است. اين دو تا را بايد اين دو مرز را از هم جدا كرد. جلوگيرى از فساد، آزاد قرار ندادن جوانها را در اينكه در اين مراكز فحشا وارد بشوند، هروئينى بشوند، ترياكى بشوند، به فحشا وارد بشوند، قمار باز بشوند، و امثال ذلك، جلوگيرى از اينها؛ اسمش جلوگيرى از آزادى نيست و اسمش اختناق نيست. اسمش عمل كردن به نفع خود جوانهاست. در طول اين مدتى كه اين سلسله خبيث در ايران حكومت كردند، يك چيزها آزاد بود؛ هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند، دخالت در امور مملكتى و دخالت در سرنوشت خود كشور نباشد، هر كارى مىخواهند بكنند. دامن هم به آن مىزدند! مراكز فحشا در شهرهاى بزرگ، و خصوصاً در تهران از همه جا بيشتر- از مراكز صلاح بسيار بيشتر- بود. مىگفتند كه مشروب فروشى بيشتر از كتابفروشى است! مراكز قمار، مراكزى كه مهيا مىكردند براى اينكه بچهها را به فحشا بكشند، دخترها و پسرها را به فحشا بكشند، اينها آزاد. دامن هم به آن مىزدند؛ وسائل هم برايش فراهم مىكردند؛ تبليغات هم از همه طرف مىكردند. از تلويزيون تبليغ مىكردند. از راديو تبليغ مىكردند. از مجلات از روزنامهها تبليغ مىكردند. گفتههايشان اين طور بود؛ نطقهايشان اين طور بود. اين تبليغات آزاد بود، و جوانهاى ما را فاسد كرد، لكن يك قلم كه بتواند يك كلمه راجع به گرفتاريهاى ملت بنويسد آزاد نبود. يك زبان كه بتواند يك كلمه راجع به مقدرات مملكتش صحبت بكند آزاد نبود. اگر يك كلمه بر خلاف آن چيزى كه آنها دلشان مىخواست از كسى صادر مىشد، سرنوشتش به دست ساواك بود و به آن بساط.
آنها آزادى را در يك جبهه نگه داشته بودند، و فرياد هم مىزدند: «آزادزنان و آزادمردان»! همينها مقصودشان بود كه اينها آزادند هر كارى مىخواهند بكنند؛ به هر مركز فحشايى مىخواهند بروند.
اختناق در يك جبهه ديگر بود؛ براى قلمهايى كه اگر مىخواست كسى يك كلمه راجع به مصالح مملكت بنويسد، راجع به مصالح اسلام بنويسد، اينها آزاد نبود و اختناق بود. الآن هم كه ملاحظه مىكنيد، بعضى از قلمها همين جور دارند مشى مىكنند. وقتى كه