نيست. ما كه وسيله انتشاراتى نداريم؛ همه چيز را از ما گرفتهاند. تلويزيون و راديو را از ما گرفتهاند. تلويزيون كه در دست آن نانجيب [1] است؛ راديو هم كه در دست خودشان هست؛ مطبوعات ما كثيف است. آنها مطلبى را مىنويسند يا مىگويند، فوراً به تمام نقاط دور دست مىرسانند؛ آن وقت مردم بىاطّلاع فكر مىكنند كه روحانيون هم با آنها هستند. روحانيون با اين مفاسد دوستى ندارند. اگر روزنامه اطّلاعات جبران نكند، با عكس العمل شديد ما مواجه خواهد شد
[يكى از حضّار: تحريمش كنيد.]
[امام:] نه. حالا موقعش نيست؛ هر چيزى جايى دارد.
خمينى تفاهم نخواهد كرد
خمينى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد. با سرنيزه نمىشود اصلاحات كرد. با نوشتن «خمينىِ خائن» به ديوارهاى تهران كه مملكت اصلاح نمىشود! ديديد غلط كرديد؟ ديديد اشتباه كرديد؟ خاضع به احكام اسلام شويد ما شما را پشتيبانى مىكنيم. اگر از آزاد نمودن ما برنامه ديگرى دارند، اگر خيال ديگرى در سر دارند، اگر مىخواهند آشوب كنند، بسم اللَّه! بفرمايند
در روزنامه [مورّخ 13/ 5/ 1342] كه مرا از زندان قيطريّه آوردند، نوشتند كه مفهومش اين بود كه روحانيت در سياست مداخله نخواهد كرد. من الآن حقيقت موضوع را براى شما بيان مىكنم. آمد يك نفر از اشخاصى كه ميل ندارم اسمش را بياورم، گفت آقا سياست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فريب، نيرنگ، خلاصه پدرسوختگى است! و آن را شما براى ما بگذاريد! چون موقعْ مقتضى نبود نخواستم با او بحثى بكنم. گفتم: ما از اوّل وارد اين سياست كه شما مىگوييد نبودهايم. امروز چون موقع مقتضى است، مىگويم