و غنا در احوال قلوب آنها تغيير دهد. و اين دو خاصيت راجع به كمّل نيست، بلكه راجع به متعارف اهل ايمان است. و بنابراين، اشكالى به ظاهر حديث و منافات داشتن آن با آنكه مؤمن خالص كراهت موت ندارد- چنانچه از احاديث شريفه ظاهر شود- ندارد، تا احتياج به جوابى كه شيخ محقق بهائى از شيخ شهيد، رضوان اللّه عليهما، نقل نموده افتد. هر كس طالب است به اربعين بهائى رجوع كند. [1] دوم، بيان حال كمّل را فرمودند از آنجا كه فرمايد: ما يتقرّب إلىّ عبد تا آخر حديث. و در نزد اهل معرفت اين فقرات [مربوط] به دو طايفه است: يكى آنها كه متقرب به قرب فريضه شدند، و يكى آنها كه متقرب به قرب نافله [1] شدند، كه ذيل حديث اشاره به مقام آنها و نتيجه قرب آنهاست. و پس از اين اشاره به هر دو مقام ان شاء اللّه به وجه اجمال مىنماييم.
قوله: يبطش جوهرى گويد: «البطشة، السّطوة و الأخذ بالعنف. [2] و قد بطش به يبطش و يبطش بطشا. و در اينجا مطلق «اخذ» اراده شده، بلكه استعمال متعارف ظاهرا نيز در مطلق است.
تنبيه شيخ محقق بهائى، رحمه اللّه، فرمايد: «اين حديث سندش صحيح و از احاديث مشهوره بين خاصه و عامه است. و روايت كردند آن را در صحاح خود با تغيير كمى.» و پس از آن حديث را از صحاح آنها با تفاوت كمى نقل فرموده. و در حاشيه اربعين فرموده: «اين «عدّة» كه در سند اين حديث است، يكى از آنها على بن إبراهيم است، و از اين جهت روايت صحيح است. و عامه به طريق صحيح آن را حديث كردند. و اين از احاديث مشهوره متفق عليها است پيش اهل اسلام.» انتهى. [2]
فصل در بيان توجيهاتى است كه از نسبت ترديد به حق شده
ما پيش از اين، در شرح بعضى احاديث، شرح اهانت مؤمنين را داديم، [3]
[1] شيخ بهائى (ره) فرمايد: نوافل اعمال غير واجبه است كه براى رضاى خدا بجا آورده شود، و امّا تخصيص آن به نمازها، بعد تعارف پيدا كرده است (منه عفى عنه). ص 490.