و «قصد انتقاص و مذمت» گرچه در حديث شريف ابى ذر، و نبوى مشهور، مذكور نيست، و ليكن از فحواى كلام متفاهم مىشود، بلكه صدر روايت ابى ذر دلالت بر آن [دارد] و مستغنى از ذكر بوده، زيرا كه در صدر روايت است: الغيبة أشدّ من الزّنا. قلت: و لم ذاك يا رسول اللّه [صلّى اللّه عليه و آله]؟ قال: لأنّ الرّجل يزني فيتوب إلى اللّه فيتوب اللّه عليه، و الغيبة لا تغفر حتّى يغفرها صاحبها ... ثمّ قال: و أكل لحمه من معاصى اللّه. [1] از اين دو جمله معلوم شود كه با قصد انتقاص مقصود است، و الا اگر تلطفا و ترحما ذكرى از غير شود، معصيت او نيست تا محتاج به آمرزش شود، و اكل لحم او نيست.
و اعميّت غيبت از ذكر قولى نيز معلوم شود از روايت عايشه قالت: دخلت علينا امرأة، فلمّا ولّت، أومأت بيدي أنّها قصيرة فقال، صلّى اللّه عليه و آله:
اغتبتها. [1] عايشه گويد: «يك زنى پيش ما آمد، چون رو برگرداند، به دستم اشاره [كردم] كه كوتاه قامت است. رسول اللّه، صلّى اللّه عليه و آله، فرمود كه غيبت او را كردى.» بلكه عرف از نفس اخبار غيبت خصوصيّت تلفظ را نمىفهمد، بلكه آن را از جهت افهام نوعى مورد حرمت مىداند، يعنى، اختصاص تلفظ به «ذكر» از باب اين است كه غالبا غيبت با تلفظ واقع مىشود، نه از جهت خصوصيت آن است.
باقى ماند يك مطلب. و آن اين است كه از اطلاق بسيارى از اخبار معلوم مىشود كه كشف سرّ مؤمنين حرام است. يعنى، عيوبى كه از مؤمنين مستور و مخفى است، چه خلقى يا خلقى يا عملى باشد، حرام است اظهار آن را و افشا آن را، چه شخص متصف راضى به آن باشد يا نه، و چه قصد انتقاص در كار باشد يا نباشد. ولى از ملاحظه مجموع اخبار استفاده مىشود كه قصد انتقاص دخيل در حرمت است، مگر آنكه نفس عمل از امورى باشد كه ذكر آن و اشاعه آن محرّم شرعى باشد، چون معاصى خدا كه صاحب معصيت نيز نمىتواند اظهار آن كند و از جمله اشاعه فاحشه است. و اين مربوط به حرمت غيبت نيست. و بعيد نيست اظهار مستورات مؤمنين در صورت عدم رضايت آنها نيز محرّم باشد، و لو قصد انتقاص در كار نباشد. در هر صورت بيش از اين تفصيل در اين باب خارج از مقصود ماست.
[1] «غيبت از زنا بدتر است.» پرسيدم: «اى پيامبر خدا، چرا اينچنين است؟ فرمود: «زيرا كسى زنا مىكند و سپس به درگاه خداوند توبه مىكند و خداوند توبه او را مىپذيرد، اما غيبت آمرزيده نمىشود مگر آنكه كسى كه غيبت او را كردهاند از گناه غيبت كننده بگذرد.» سپس فرمود: «... و خوردن گوشت او (غيبت شونده) از محرمات الهى است.» وسائل الشيعة، ج 8، ص 598، «ابواب احكام العشرة»، باب 152، حديث 9.
______________________________
[1] جامع السعادات، ج 2، ص 294. المقام الرابع، فى الغيبة.