جلوه جمال حق را در آيات مشاهده نمايد، و تذكر اسماء و صفات موجب شود كه حق را در تجليات اسمائيه و صفاتيه شهود كند، و تذكر ذات بىحجاب آيات و اسماء و صفات رفع جميع حجب كند و يار بىپرده تجلى نمايد. و اين يكى از توجيهات و تأويلات فتوحات ثلاثه است كه قرّة العين عرفا و اولياست: «فتح قريب» و «فتح مبين» و «فتح مطلق» كه فتح الفتوح است.
همين طور كه تذكرات ثلاثه رفع حجب سهگانه را نمايد، محبت با يكديگر در راه خدا سبب حبّ خدا شود. و اين حبّ نيز نتيجهاش رفع حجب مىباشد، چنانچه عرفاى شامخين فرمايند. معلوم است اين محبوبيت نيز داراى مراتب است، چنانچه حبّ في اللّه از حيث شوب و خلوص نيز داراى مراتب كثيره است. و خلوص تام آن است كه شوب به كثرات اسمائى و صفاتى هم نداشته باشد. و اين موجب حبّ تام است، و محبوب مطلق محجوب از وصال نخواهد شد در شريعت عشق، و بين او و محبوبش حجابى نخواهد ماند. و بدين بيان مىتوان ربط داد بين دو سؤال جناب موسى، عليه السلام، زيرا كه پس از آنكه آن حضرت شنيد كه حق تعالى فرمود من جليس ذاكرم هستم، وعده وصال و وصول به جمال، كه در دل داشت از محبوب شنيد، خواست ارباب وصال را استقصا كند تا به همه شئون قيام به وظيفه نمايد، عرض كرد: فمن في سترك يوم لا ستر إلّا سترك؟ كياناند در پناه تو كه از تعلقات رسته و در قيد حجب نيستند و به وصال جمال جميل تو رسند؟ فرمايد: دو طايفه: آنهايى كه متذكر مناند ابتدائا. يا آنكه در راه من با يكديگر محبت ورزند، كه آن نيز تذكر من است در مظهر جمال تام من، يعنى انسان. اينها در پناه من و جليس مناند و من جليس آنانم. پس معلوم شد كه از براى اين دو طايفه يك خصلت بزرگ است، و نتيجه آن يك خصلت بزرگ ديگر. زيرا كه حق تعالى ياد آنها كند و آنها محبوب حق شوند، و نتيجه آن است كه در ستر و پناه حق واقع شوند در روزى كه سترى نيست، و جليس آنها حق باشد در خلوتگاه مطلق. و ديگر از خصلتها آن است كه خداوند عزت به واسطه كرامت آنها رفع عذاب از بندگان خود فرمايد، يعنى، تا آنها بين بندگان هستند به واسطه آنها عذاب و بليّات فرو نفرستند.
فصل در فرق بين منزل تفكر و تذكر است
بدان كه تذكر از نتايج تفكر است، و لهذا منزل تفكر را مقدّم دانستهاند از منزل