مىكنم به واسطه شما به امتهاى ديگر گرچه به بچه ساقط شده.» و معلوم است كه انسان اگر در يك همچو راه خوفناكى واقع شود كه بيم آن است كه انسان را به پرتگاه نيستى اندازد و اسباب عقوق والد حقيقى او، يعنى رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، شود و آن سرور، كه «رحمة للعالمين» است، از انسان سخطناك شود، چه قدر بدبخت است و چه مصيبتها و گرفتاريها در پس پرده دارد. پس، اگر با رسول خدا آشنايى دارى و اگر محبت مولى امير المؤمنين را دارى و دوست اولاد طاهرين آنها هستى، قلب مبارك آنها را از ترس و اضطراب و تزلزل بيرون بياور.
در آيه شريفه در سوره «هود» وارد است: فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ. [1] يعنى «استقامت كن و بر جاى ايست آن طور كه مأمورى، با كسى كه توبه كرد با تو.» و در حديث وارد است كه جناب رسول اللّه، صلّى اللّه عليه و آله، فرمود:
شيّبتني سورة هود لمكان هذه الآية [1] يعنى «پير كرد مرا سوره هود، براى خاطر اين آيه.» شيخ عارف كامل شاهآبادى [2]، روحى فداه، فرمودند با اينكه اين آيه شريفه در سوره «شورى [3]» نيز وارد است، ولى بدون و من تاب معك، جهت اينكه حضرت سوره «هود» را اختصاص به ذكر دادند براى آن است كه خداى تعالى استقامت امت را نيز از آن بزرگوار خواسته است و حضرت بيم آن داشت كه مأموريت انجام نگيرد، و الا خود آن بزرگوار استقامت داشت. بلكه آن حضرت مظهر اسم حكيم «عدل» است.
پس اى برادر من، اگر تو خود را از متابعان آن حضرت مىدانى و مورد مأموريت آن ذات مقدس، بيا و نگذار آن بزرگوار در اين مأموريت خجل و شرمسار شود به واسطه كار زشت و عمل ناهنجار تو. تو خود ملاحظه كن اگر اولاد يا ساير بستگان تو كارهاى زشت نامناسب كنند كه با شئون تو مخالف باشد، چه قدر پيش مردم خجل و سرشكسته مىشوى، بدان كه رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، و امير المؤمنين، عليه السلام، پدر حقيقى امتاند به نص خود آن بزرگوار كه فرمود:
أنا و علىّ أبوا هذه الأمّة. [4] يعنى «من و على دو پدر اين امتيم»، و اگر ما را در محضر ربوبيت حاضر كنند و حساب كشند در مقابل روى آن بزرگواران و از ما جز زشتى و بدى در نامه عمل نباشد، به آن بزرگوارها سخت مىگذرد و آنها در محضر حقّ تعالى و ملائكه و انبيا شرمسار شوند. پس، ما چه ظلمى بزرگ كرديم به آنها، و به چه مصيبتى مبتلا شديم و خداى تعالى با ما چه معامله خواهد كرد؟
پس، اى انسان ظلوم جهول كه به خود ظلم كنى و به اولياء نعم خود، كه جان و
[1] علم اليقين ج 2، ص 971. و در مجمع البيان ذيل آيه فوق، و كشّاف (ج 2، ص 432) مشابه آن آمده است.